چکیده:
هدف از این تحقیق، انطباق قاعده «حرکت جوهری» ملاصدرا بعنوان مهمترین دیدگاه نظام فکری حکمت متعالیه با قواعد گرهسازی هندسی در هنر و معماری اسلامی بر مبنای رویکرد تطبیقی وجود هم ارزی، تمثال و همانند ساختی، میان نظام جزئی و نظام کلی عالم (سلسله مراتب عالم) میباشد. در نگرش حکمت متعالیه ملاصدرا، وجود مبارک حق تعالی، حقیقتی واحد و شخصی است و تمامی پدیدارهای عالم امکان و کثرات، از یک وجود دارای مراتب شدت و ضعف و بر مبنای قاعدة «وحدت تشکیکی وجود» که به واسطة «عشق» از مظهر اوّل (وجود منبسط) -که در عین وحدت دارای تمام کثرات است- جاری میگردد. در این پژوهش که به روش تحقیق توصیفی، تحلیلی، تطبیقی و با تلفیقی از دو رویکرد کمّی (از نظریه به مصداق) و کیفی (از مصداق به نظریه) انجام گرفته است، به این نتیجه دست یافت که خصوصیات به کار گرفته شده در گرهسازی هندسی که دارای سه مشخصة «قابلیّت تکرار به شرط تکامل»، «قابلیّت تطوّر وتبدّل بواسطة نقوش ثانوی» و «توانائی حفظ وحدت و بقاء موضوع در عین کثرت نقوش» میباشند، تمثال و به مثابه بیان هنری قاعدة «خلق مداوم و تکاملی» آفرینش عالم در دیدگاه عرفانی صدرالمتالهین شیرازی بوده و هدف هنرمند عارف در خلق صور بینهایت کثرت پذیر نقوش هندسی در گرهسازی، نشان دادن خلق پیوسته و استکمالی مخلوقات در تجلیات الهی به صورت «لبس بعد لبس» بوده که به طریق نقشهای بافته، متکثّر و تکرارپذیر اشکال هندسی در فضاسازی معماری اسلامی بازآفرینی و خلق مجدد میگردد.
خلاصه ماشینی:
» (توسلی و صادقی، 1394: 68) اما سعدی در غزلیاتش چونان عاشقی است که به پیشواز نهیها و مهلکات میرود و برای رسیدن به وصال یار از توبهها توبه میکند که لطف و جذابیتی خاصی در کلامش نهفته است و بیانی کاملا ادبی و پارادوکسیکال و متناقضنما دارد: مناگر چنان که نهیست نظر به دوست کردن همه عمر توبه کردم که نگردم از مناهی به خدای اگر به دردم بکشی که برنگردم کسی از تو چون گریزد که تواش گریزگاهی (سعدی، غ635) گرآن ساقی که مستان راست هشیاران بدیدندی ز توبه توبه کردندی چو من بر دست خماران گرم با صالحان بی دوست فردا در بهشت آرند همان بهتر که در دوزخ کنندم با گنهکاران (سعدی، غ451) ساقی بیار جامی کز زهد توبه کردم مطرب بزن نوایی کز توبه عار دارم (سعدی، غ451) سعدی در باب شور و عشق و جوانی به اخلاص در عشق اشاره میکندکه طعنه زنان ریایی اورا منع میکنند: مرا توبه فرماییای خودپرست تو را توبه زین گفت اولیترست ببخشای بر من که هرچه او کند وگر قصد خون است نیکو کند (سعدی، 1379: 104) نتیجهگیری: اندیشههای سعدی، دریای پرگوهر لالای اخلاق، معرفت، دین و گسترده ترین تجلی گاه بازتاب آموزههای اخلاقی، صلح و نوعدوستی بوده و نظریههای انسانشناسی و آرمانهای کمالگرایی را در زیباترین بیان، با زبان رمز وتمثیل بیان کرده است.
ملاصدرا به عنوان یک حلیم متأله با توجه به بحث تجلی و به تبع عرفا در مباحث پایانی علت و معلول به طرح مبحثی میپردازد که در آن برای وجود، سه مرتبه قایل میشود «اگر حقیقت وجود به این شرط اخذ شود که چیزی با آن نباشد، نزد صوفیه به مرتبه احدیت معروف است و اگر به شرط شیء اخذ شود، یا به شرط جمیع اشیای لازمه آن ـ کلی و جزیی ـ یعنی اسما و صفات اخذ میشود که همان مرتبه الهیه است که نزد این طائفه مرتبه واحدیه و مقام جمع نامیده میشود و این مرتبه به اعتبار ایصال به مظاهر اسما که همان اعیان و حقایق هستند...