چکیده:
این پژوهش تلاش دارد با تمرکز بر متن سخنرانی افتتاحیه ی 20 ژانویه 2017 و برخی از توئیت های مهم دانلد ترامپ تا ژوئن 2018، مقارن با ملاقات و توافق با رهبر کره شمالی، با استفاده از روششناسی ترکیبی تفسیری، متکی بر روش تحلیل محتوا و تحلیل گفتمانی در سطوح توصیف، تفسیر و تبیین، به این سوال پاسخ دهد که «زبانشناسی سیاسی دانلد ترامپ، واجد چه استعارههایی است؟ همچنین، این استعاره ها ازحیث شکل، محتوی، سنت تاریخی، نحوهی کاربرد و مکانیزم های زبانی، چگونه قابل تحلیل و تفسیرند و در سیاست خارجی و داخلی ایالات متحده، به عنوان جوامع مخاطب، چه بازتاب های احتمالی در پی داشته و خواهند داشت؟» در پاسخ به این سوال، فرضیه ی این پژوهش چنین است که «استعاره های ترامپ با بهره گرفتن از محتوای تفکر محافظه کاری کلاسیک، در قامت پدر سختگیر، جهتدار، تقابلی و ساختاری است. از حیث نوع، استعارهها، ترکیبی و آنافوریک با کاربرد زبان خصوصی در حوزه عمومی هستند. از حیث شکلی، غیریت سازانه و دوقطبی و بازتاب آن درسیاست داخلی، ملی گرایی تهاجمی با وجهه ی ناسیونالیسم اقتصادی است. در سیاست خارجی، مغایر با جهانی شدن، سخت افزاری، اقتصادمحور و از حیث تاثیر بر جوامع مخاطب، متکی بر استعاره های نگرانکننده و نوستالژیک، قابل تحلیل و تفسیر به نظر میرسد». لذا به لحاظ دامنه ی تاثیرات داخلی و بینالمللی این زبان استعاری، همچنین افزایش تنش زبانی میان ایران و ایالات متحده در سال 2018، اهمیت بررسی و پژوهش را داراست.
خلاصه ماشینی:
گرچه تأليفاتي عام در باب استعاره همچون »استعاره ها از کجا ميآيند؟« )کوچش ، ١٣٩٥(؛ »استعاره و ايجاد معاني جديد در زبان « ترجمه ي اثر پل ريکور )١٣٩٦(- که استدلال ميکند استعاره ها از تنش ميان دو لغت به وجود ميآيند- »بررسي نقش استعاره ها در تحليل انتقادي کلام «، نوشته ي شيرين ابراهيمي )١٣٩٥(؛ »بررسي انتقادي- شناختي استعاره در گفتمان سياسي ايران «، پايان نامه کارشناسيارشد جامعه شناسي نوشته ي جهانگيري و فتاحي )١٣٩٠( و همچنين »نقش استعاره در فرو کاستن انسان به مثابه ماشين « )فاضلي، ١٣٩٢( به چشم ميخورد؛ ليکن در تدوين اين پژوهش ، از ادبيات و متون متنوع در زبان لاتين ازجمله اين آثار استفاده شده است : »نقش استعاره ها در شناخت جهان و ساختن جهان ما« در انديشه فردريک نيچه ٢)نيچه ، ١٣٩٠(، »استعاره و نظ ريه ي شناختي زبان پاول کمبل )١٩٥٧ ,Campbell(، »سياست بدون استعاره همچون ماهي بدون آب « )١٩٩٧ ,Tompson(، »کاربرد استعاره ها در گفتمان هاي سياسي به عنوان استراتژي توليد معاني« )ليکاف ، ٢٠١٨،٢٠١٧،٢٠٠٤،١٩٨٧( در کتاب فلسفه جسماني )١٩٩٩ ,Lakoff and Joanson(، »تفکر خلاق و يکپارچه در نزد چامسکي« )٢٠١١,Chomsky( ، »فريب شهروندان ، ساده کردن سياست « )هريس بلک، جانسون ،١٩٨٠، چيلتون ، ١٩٨٥، مايو، ٢٠٠٥، ٢٠٠٤، ١٩٩٧، کارور و پيکالو، ٢٠٠٧، وسمينو، ٢٠٠٨( و شناخت ذهن از ط ريق زبان اثر گري نان )٢٠١٨ ,Nuann(.