چکیده:
در سالهای اخیر، صندوقهای بازنشستگی به یکی از مهمترین چالشهای اقتصادی کشور تبدیل
شدهاندء به گونهای که گستردهتر شدن ابعاد این چالش از طریق فشار بر بودجه دولت و در مواردی
و نیز ایجاد پیامدهای امنیتی و اجتماعی چارهجویی برای حل بحران را به یکی از دغدغههای اصلی
سیاستگذاران و کارشناسان تبدیل کرده است. این مقاله صندوقهای بازنشستگی را با تکیه بر ادبیات
اقتصاد مالی و نظریة نمایندگی" آسیبشناسی میکند و ابعاد مختلف چالش حکمرانی در صندوقهای
بازنشستگی را میکاود. در واقع حضور نمایندگانی از اعضای صندوقها در هیئت امنا میتواند از اتخاذ
تصمیمات سیاسی و سرمایهگذاری غیربهینه منابع صندوقها جلوگیری کند. افزون بر اینء نمایندگان
اعضای صندوقها میتوانند کانال ارتباطی و اطلاعرسانی اعضای صندوقها شوند. با این وجود حضور
نمایندگان. اعضا در هیعت امنا مخاطراتی نیز در ی دارده از جمله تخصص پایین تمایندگای, تمایل
آنان به افزایش مزایای برای اعضا بدون توجه به پیامدهای مالی آن برای صندوق و تعلق و وابستگی
سازمانیشان به دولت و تاثیر آن بر تصمیماتشان زیر فشار مقامات دولتی. افزون بر آن» با توجه به
آسیبشتاسی انجامشده تجارب و راخکارهای بالقود برای اسلح ساختار حکمرائی در صندوقهای
بازنشستگی ارائه میگردد. افزایش استقلال اعضای هیثت امنا از طریق کاهش قدرت دولت در انتخاب
اعضای هیئت امنا و عزل طبق سازوکاری مشخص و شفاف, انتشار اطلاعات بهبود امکان نظارت بر
فعالیتهای, صندوقهاء انتشار عملکرد سالیانه و تصمیمات هیئت امنا،از جمله راهکارها برای اصلاح
ساختار حکمرانی در صندوقهای بازنشستگی میباشد.
خلاصه ماشینی:
در يک نگاه ساده ، مي توان چالش اصلي در بازدهي و عملکرد سرمايه گذاري صندوق هاي بازنشستگي را چالش حکمراني ١ دانست ، به اين معنا که عده اي (مديران صندوق ) قدرت تصميم گيري دربارة نحوة سرمايه گذاري و هزينه کرد پس انداز و سرمايۀ عده اي ديگر (اعضاي صندوق شامل شاغلان و بازنشستگان ) را دارند و لازم است با ايجاد سازوکارهاي مختلف - که تحت عنوان حکمراني شرکتي شناخته مي شوند (اشلايفر و ويشني ٢، ١٩٩٧: ٢) -، اطمينان حاصل شود که تصميمات آنها تأمين کنندة منافع اعضاي صندوق باشد.
92 1- governance 2- Shleifer and Vishny 3- Public pension funds ۴- توضيح بيشت واژه در سطور آتي 5- Souto and Musalem 6- take over اين ابزارهاي کليدي در حکمراني شرکتي را مرور مي کند.
ابزارهاي حکمراني شرکتي همان طور که پيشتر گفته شد، تفکيک مالکيت از مديريت ١ يک دارايي - به اين معنا که فرد يا افرادي که مدير هستند امکان تصميم گيري در مورد نحوة هزينه کرد و سرمايه گذاري دارايي هاي متعلق به گروهي ديگر، يعني سرمايه گذاران ، را داشته باشند - ايجاب مي کند سازوکارهايي ايجاد شود که مديران را به حفظ منافع ذي نفعان اصلي يا همان صاحبان سرمايه وادار کند.
(کلارک و مانک ٢، ٢٠٠٨: ٥) براي ايفاي نقش موثر هيئت امنا در حکمراني صندوق هاي بازنشستگي لازم است نحوة طراحي و چينش هيئت امنا و حوزة اختيارات آن و نيز نحوة تعامل آن با ذي نفعان صندوق بايد به گونه اي باشد که تعارض منافع ميان ذي نفعان اصلي يعني اعضاي صندوق ، دولت ٣ و مديران اجرايي صندوق را به حداقل برساند.