چکیده:
پس از فروپاشی اتحاد شوروی و پایانیافتن جنگ سرد، آسیای مرکزی به عرصۀ رقابت بازیگران منطقهای و فرامنطقهای تبدیل شد و چین که از دیرباز پیوندهای سنتی و ارتباطهای نزدیکی با کشورهای آسیای مرکزی داشت، توانست جایگاه درخور توجهی را در این منطقه از آن خود سازد. بهگونهای که بهنظر بسیاری از تحلیلگران، امنیت و رونق اقتصادی چین در پیوند با این منطقه هویت خاصی یافت. در پی رویداد 11 سپتامبر، تحولات منطقه، بهویژه بعد از گسترش فعالیتهای تروریستی، برای رهبران پکن یعنی «هوجین تائو» و «شی جینپینگ» حساسیتبرانگیز بود. به همین دلیل کوشیدند که ردپای مشخصی از این دغدغه را در رفتار خارجی منطقهگرایی خویش آشکار کنند. بعد از 11 سپتامبر رخداد برخی رویدادهای دیگر در سطح ملی، منطقهای و بینالمللی بهشکل برداشتهای امنیتی متفاوتی در رؤسای جمهور این کشور و بهدنبال آن، تغییر در برخی سیاستگذاریهای امنیتی چین نسبت به منطقۀ آسیای مرکزی را منجر شد. برای نمونه میتوان به شکلگیری پیوندهای جدید امنیتی و طرح و اجرای قوانین و مقررات جدید ضدتروریستی در دورۀ ریاستجمهوری شی جینپینگ اشاره کرد. با استفاده از روش کتابخانهای پرسش اصلی نوشتار پیش رو، بر مبنای «چگونگی تأثیرپذیری سیاست خارجی منطقهگرای چین در مورد آسیای مرکزی از ملاحظۀ رویارویی با تروریسم در دورۀ هو و شی» شکلگرفته است. این فرضیه بیان شده است: سیاست خارجی چین دربارۀ منطقۀ آسیای مرکزی در دورۀ شی جینپینگ در مقایسه با هو جینتائو، از جهتگیری امنیتگرای بیشتری بهویژه بر مبنای مبارزه با تروریسم، برخوردار شده است.
خلاصه ماشینی:
«مقابله با تروريسم » و تحول پذيري سياست خارجي منطقه اي چين در آسياي مرکزي (٢٠٠٢- ٢٠١٦) * سيد اصغر کيوان حسيني دانشيار روابط بين الملل ، دانشگاه علامۀ طباطبايي شيرين عمرانيمنش دانش آموختۀ کارشناسيارشد مطالعات آسياي مرکزي و قفقاز جنوبي، دانشگاه علامۀ طباطبايي (تاريخ دريافت : ١٣٩٦/٠٦/١٥ - تاريخ تصويب : ١٣٩٦/١١/٠٦) چکيده پس از فروپاشي اتحاد شوروي و پايان يافتن جنگ سرد، آسياي مرکـزي بـه عرصـۀ رقابـت بـازيگران منطقه اي و فرامنطقه اي تبديل شد و چـين کـه از ديربـاز پيونـدهاي سـنتي و ارتبـاط هـاي نزديکـي بـا کشورهاي آسياي مرکزي داشت ، توانست جايگاه درخور توجهي را در ايـن منطقـه از آن خـود سـازد.
در ايـن نوشتار تحولات سياست خارجي منطقه اي پکن در بعد امنيتـي را در بـين سـال هـاي ٢٠٠٢ تـا ٢٠١٦ بررسي ميکنيم و به اين پرسش پاسخ ميدهيم : «چگونه سياست خـارجي منطقـه گـراي چين در مورد آسياي مرکزي در فضاي بعد از ١١ سپتامبر از ملاحظۀ مقابله بـا تروريسـم تـأثير پذيرفت ؟» پاسخ نيز در قالب اين فرضيه ارائه مي شود که سياست خارجي چـين در خصـوص آسياي مرکزي در دورة شي در مقايسه با هو، به صورت گسترده اي نسبت به گسترش تروريسم در منطقه حساس بوده و از جهت گيري امنيت گراي بيشتري به ويژه بر مبناي مبارزه با تروريسم برخوردار شده است .
درواقع در اين نوشتار ادعا شده است که ذهنيت رؤساي جمهور چـين بـه عنـوان افـراد اصـلي تصميم گير در دستگاه سياست خارجي اين کشور از وقوع برخي عوامل سياسي و اقتصـادي در سطح ملي و بين المللي تأثير پذيرفته و به تغيير در برخـي رويکردهـاي سياسـت خـارجي ايـن کشور نسبت به منطقۀ آسياي مرکزي منجر شده است .