چکیده:
مباحث مربوط به ذات استعماری برخی از علوم، از جمله ادبیات انگلیسی، صرفاً به ایران ختم نمیشود. این مسأله دغدغهای جهانی بوده و متفکران بسیاری در سراسر دنیا بدان پرداختهاند. در حالی که برخی از اظهار نظرات جنبه شعاری و غیر علمی دارند، برخی دیگر روشمند، مستدل و روشنگرند و میتوانند در مقام مبانی نظری مورد توجه قرار گیرند. این مبانی به ترتیب میتوانند به اثبات یا رد امکان استفاده ابزاری از علم، ادبیات، ادبیات انگلیسی و دپارتمانهای ادبیات انگلیسی کمک کنند که ترکیب آنها میتواند به مبنای نظری محکمی بدل شود. همچنین این مبانی قادرند راهکارهای برونرفت از سایه ایدئولوژی و استعمار را مورد بررسی قرار دهند. پژوهش پیش رو در تلاش است تا با استفاده از نظریات موجود، ابتدا رسالت ایدئولوژیک ادبیات انگلیسی را به اثبات رساند، سپس با استناد به دستهای دیگر از نظریات، بر وضعیت ضد استعماری این روزهای این رشته و دپارتمانهای آن در دانشگاههای پیشرو صحه بگذارد. علاوه بر رویکردهای ضد استعماری موجود، این پژوهش بینش فراروایتی را به عنوان یکی دیگر از رویکردهای لازم برمیشمرد که میتواند گامی رو به جلو در موج تغییرات امروز ادبیات انگلیسی باشد. در نهایت، این پژوهش اعلام میدارد که امروزه ادبیات انگلیسی، در شکل تکاملیافته خود، نهتنها اشاعهگر تفکرات استعماری نیست، بلکه به ابزاری ضد استعماری تبدیل گشتهاند.
خلاصه ماشینی:
جهت بررسي ايـن مسأله ، ابتدا بايد پاسخي به اين سؤال بيابيم کـه آيـا حقيقتـا رشـته ادبيـات انگليسـي و متعاقبا گروه هاي آموزشي ادبيات انگليسي ابزاري ايدئولوژيک در خدمت نظام سـلطه انـد، يا اين فرض ، نگرشي سختگيرانه و بدبينانه است ؟ براي پاسخ به اين سؤال مهم ، پژوهش پيش رو تلاش ميکند که با استناد به نظريات نقادانه ، به اثبات يا رد اين ادعا بپردازد.
در حالي که در مواردي چند، مقاله دکتر انوشيرواني دغدغه هايي مشترک با اين مقاله دارد، پژوهش پيش رو به طور کلي خواستار بررسي گروه هاي ادبيات انگليسي بـه عنـوان ابزاري ايدئولوژيک ، در معناي آلتوسري، بر اساس نظريه هاي پسامدرني، نئومارکسيسـتي، مطالعات فرهنگي و پسااستعماري است تا پاسخي به نگرانيهاي موجـود دربـاره رسـالت ايدئولوژيک اين گروه هاي آموزشي و احتمال همگامي آن ها با نظام نئو اسـتعماري باشـد.
بنابراين ميتوان گفت ، در حـالي کـه مقاله دکتر انوشيرواني نهايتا دغدغه مواد درسي مورد مطالعـه در دانشـگاه هـاي ايـران را دارد، اين پژوهش عمدتا خواستار رفع نگرانيهاي موجود درباره ذات اسـتعماري ادبيـات انگليسي است که در ايـن راسـتا ايجـاد نگـرش فراروايتـي را بـه عنـوان يکـي از اصـول اجتناب ناپذير پيشنهاد ميکند.
در مقاله اي با عنوان «درباره برچيدن دپارتمان انگليسـي» (”On the Abolition of the English Department“)(١٩٦٨)، کـه بـا همکـاري دو نويسنده آفريقايي ديگر با نـام هـاي تابـان لـو ليونـگ (Taban lo Liyong) و هنـري اوور آنيومبا(Henry Owuor-Anyumba) به رشته تحرير درآورده ، نگـوگي طغيـاني بـر عليـه بقاياي حکمراني استعماري بريتانيا به راه مياندازد و انگليسي را نـه بـه عنـوان رشـته اي خنثي يا طبيعي، بلکه به عنوان ابزاري براي سلطه گرايي ترسـيم مـينمايـد.