چکیده:
متافیزیک سینوی نظام بههمپیوستهای است که اجزاء آن در یک نسبت کلی با یکدیگر قرار میگیرند و در یک فرآیند چند سویه از جانب دیگر اجزا معنا مییابند و به آنها معنا میدهند. این فرآیند معنایابی و معنابخشی مستلزم فرض نگارش و خوانش تفسیری ابنسیناست و رمزپردازی بهعنوان مبنایی برای چنین نگارش و خوانشی لحاظ میشود؛ ازاینرو کلیت متافیزیک سینوی که شاید بتوان آن را «متافیزیک رمزی» نامید، متأثر از باطنیگری اسلامی، خوانشهای نوافلاطونی از ارسطو و فلسفه فارابی، نوعی روششناسی رمز محور را بنیاد مینهد که بر مبنای آن کل نظام فلسفی ابنسینا از متون منطقی تا الهیات و متون تمثیلی عرفانی را بهعنوان یک نظام پیوسته معنا میبخشد؛ بر این مبنا تمثیلپردازیهای ابنسینا، در ادامه و مسیر متون منطقی اوست و متون منطقی او نیز ذیل چنین رموزی معنا مییابند؛ هرچند رمزپردازی یکی فربهتر و دیگری تنکتر باشد. این رمزپردازی را میتوان به عنوان بخشی از جریان گذار ابنسینا از سنت ارسطویی و وجهی از تشخص روششناسی سینوی دانست.
خلاصه ماشینی:
بهطور خلاصه مسئله اصلی این است که رمزپردازی در روششناسی فلسفی ابنسینا چه جایگاهی دارد و آیا میتوان آن را بخشی از روششناسی فلسفی سینوی به حساب آورد یا نه؟ اگر بتوان اثبات کرد که روش رمزی بخشی از پیکره روششناسی سینوی است، تشخص زبان فلسفی و پیوستگی منظومه فکری او روشنتر خواهد شد؛ ازاینرو تازگی موضوع مقاله حاضر به جهت تمرکز بر بررسی کارکرد رمز در تکوین کلیت روششناسی ابنسینا است، چیزی که میتواند زمینهساز درک روشنتری از شیوه جایگیری رمز در روششناسی سینوی باشد؛ و برخی از دیدگاههای رایج در تحدید روش رمزی، داستانپردازیهای ابنسینا یا آثار عرفانی او را به چالش بکشد و ازاینجهت دست به کاری نوآیین بزند؛ متمرکزترین کار پیرامون رویکرد رمزی ابنسینا به دست هیث- Peter Heath"/، تحت عنوان «رمز و فلسفه نزد ابنسین- Allegory and Philosophy in Avicenna"/» نگاشته شده است؛ این اثر بیشتر بر شیوه رمزپردازی ابنسینا در تدوین داستانهای تمثیلی تأکید میکند و میلی به گسترش تحلیل خود به بقیه تفکر سینوی نداردـ در اینجا باید این نکته را در نظر بگیریم که چنانکه کربن خاطرنشان میکند، تمثیل نه به معنای مجاز پردازی، بلکه به معنای تمثل، تجسم ممتاز یک مثل اعلا است؛ و «تمثل حالت شیء محسوس یا مخیلی است که این نشان مثل اعلای آن را دارد و این نشان با تبدیل آن شیء به رمز یا مثال آن مثال اعلا، آن را تا بیشترین مرتبه معنایش ارتقاء میبخشد»(کربن، 1371، ص128).