چکیده:
ساختار خط و ماهیت زبان عربی، ظرفیت خوانشهای متعددی از یک نوشتار را پدید میآورد که از آن در اصطلاح زبانشناسی به «گشتارهای خوانشی» یاد میشود. خوانش صحیح روایات از نسخه مکتوب، رکن اصلی در برداشت اصیل و متقن حدیث است. توجه ننمودن بدین امر، گاه دشواریها و اشتباهاتی در فهم روایت بوجود میآورد. مناقشات در فهم حدیث و برداشتهای متنوع از مفاد آن که پذیرش یا رد روایت را به دنبال دارد، از نتایج این مهم است. از همینروست که یکی از شرایط اعلای دریافت حدیث، مقابله شفاهی آن بوده و چندان به پذیرش دستنویس و مکتوب حدیثی و نقل آن (مناوله)، روی خوش نشان داده نمیشده است. این مقاله میکوشد خوانش بر پایه نسخه نوشتاری روایات را به محل بحث گذاشته، عوامل بسترساز قرائتهای متعدد از متن را بکاود. به دیگر سخن، عوامل پدیدآورنده بدفهمی در خوانش متن حدیث را گونهشناسی نماید. پژوهش حاضر با روش توصیفی- تحلیلی و با تمرکز بر نمونههایی که از جنبههای مختلف، میتوان خلأ صورت ملفوظ روایات را به بحث گذاشت، سامان یافته است و به این نتیجه رسیده که مهمترین عوامل چندخوانشی در متن روایات «نبود علائم سجاوندی»، «تقطیع روایات»، «نبود حرکتگذاری»، «توجه نداشتن به ترکیبات پایدار زبانی» و «ماهیت قالبی و اشتقاقی زبان عربی» است. کوشش شده است با مثالهایی از روایات معصومین(ع) و ارائه پارهای از برداشتهای متفاوت و متعارض از آن، نشان داده شود توجه به امور فوق تا چه میزان درخور توجه و شایان دقت است.
خلاصه ماشینی:
درباره گذار از صورت ملفوظ بـه صـورت شـفاهي، بحـث هـاي دامنـه داري طرح شده که از امکان نقل به معنا گرفته تا تقطيع و تصحيف و تحريف ، همگي به قرائت و فهم حديث مرتبط است .
اگرچه در آثاري با عنوان فقه الحديث بدين نکته عام اشاره رفته است کـه نخسـتين گـام در فهم روايات ، آشنايي با ادبيات عرب ـ با تکيه بر دانش هاي لغت ، صـرف ، نحـو و بلاغـت ـ است ٣، اما به صورت ويژه بر گونه شناسـي ملفـوظ واژگـان تمرکـز نشـده اسـت .
بالتبع ، جهـت معنـادهي روايت با اين نوع خوانش ، لفظ «حجا» بايد با کسر حاء يعني «حجا» به معناي عقل (صاحب بن عباد، ١٤١٤، ج ٣، ص ١٤٠) تلفظ شود و در ايـن صـورت ، منطـوق روايـت چنـين اسـت : هرکس بر پشت بام بخوابد، عقل ندارد و از حفاظت الهي خارج شده است .
چنانچه فعل ، به صورت «يجمع » يعني باب ثلاثي مجرد باشد، معناي «ضميمه کردن و نزديک نمودن قسمتي از يک چيز به بخش ديگر آن » دارد (راغب اصفهاني ، ١٤١٢، ص ٢٠١) که در اين صورت معناي حديث ، اين چنين خواهد بود: دنيا خانه کسي است که خانه ندارد و آنکه عقل ندارد، براي دنيا جمع ميکند.
بر اين اساس ، معناي حديث چنين ميشود: علم تفسير قرآن و احکام پنج گانـه آن بـه ما[اهـل بيـت ع ] داده شـده است .