چکیده:
دیرزمانی است که شبههی محدودیت رسالت پیامبر اکرم(ص) به مکان یا زمانی خاص از سوی برخی از متفکران طرح گردیده است؛ این در حالی است که اکثریت قریب بهاتفاق دانشمندان علوم اسلامی بر جهانی بودن دین اسلام و عدم اختصاص آن به جغرافیا و جامعهای محدود اتفاقنظر دارند. جرج طرابیشی، اندیشمند مسیحی سوری از جمله متاخرانی است که نظریه عدم جهانشمولی رسالت پیامبر اسلام(ص) را در بخشی از کتاب «من اسلام القرآن الی اسلام الحدیث» منتشر نموده است. وی با استناد به برخی آیات قرآن و شواهد تاریخی، رسالت پیامبر اسلام(ص) را محدود به جغرافیای جزیرةالعرب و منحصر به عربزبانان این منطقه میداند. کانون توجه طرابیشی ظهور آیاتی از قرآن کریم است که طبق ادعای وی، دعوت پیامبر اسلام(ص) را محدود به شهر مکه و سرزمینهای پیرامون آن، و نیز مختص عربزبانان معرفی مینماید. او با ترجیح معنای غیرمشهور از واژه «امّی» و نیز با ارائه برخی شواهد تاریخی سعی در تقویت دیدگاه خود دارد. در این مقاله پس از تبیین ادله طرابیشی به ارزیابی و نقد آن پرداخته شده است. به عقیده نگارنده عدم جامعنگری آیات قرآن و فهم ناقص و نادرست از مفاد و مدلولهای آیات ارائه شده، عدم بررسی همه روایات وارده در این موضوع و اکتفا به یک روایت خاص، نادیده انگاری شواهد تاریخی و تمسک به موارد خاص و مشکوک، و تاویل و تحلیلهای غیردقیق، مهمترین اشکالات طرابیشی در اقامه ادلهی نظریه عدم جهانشمولی اسلام است.
Universality of Mohammad’s prophecy has been challenged by some of the intellectuals whereas most of Islamic studies scholars acknowledge the scope of Mohammad’s invitation to Islam as universal. Because of the significance of the topic, it seems fruitful to provide an analysis of the evidence and reasons argued by scholars in this context. Based on some Verses from the Quran and historical evidence, Syrian writer Georges Tarabichi (1939-2016) considers the scope of Mohammad's prophecy limited to the Arab Peninsula and its native Arab speaking inhabitants. He argues that following the Islamic Conquests, Muslims altered Mohammad's prophecy from a local alternative of indigenous polytheistic beliefs to a universal message. Tarabichi's main argument lies in his interpretation of those Quranic verses that address the Prophet's preach to be delivered to the Mecca region and amongst its Arabic speaking natives. He attempts to strengthen his theory by putting an emphasis on the obscure perception of the word "Ommi" and other relevant historical evidence. This article aims to critically analyze the aforementioned Tarabichi's theory. In this context, I argue that firstly, Tarabichi's Qur’anic ratiocination lacks a holistic approach and his interpretation of cited verses is not precise and is in contrast with the renowned recitations. Secondly, his Hadith-based argument relies only on a single Hadith without addressing the existing opposite instances. Thirdly, his historical reasoning is not only based on an inaccurate and disputed narrative but also ignores other evidence and narratives in the same context.
خلاصه ماشینی:
تحلیل انتقادی ادلهی جرج طرابیشی در نفی جهانشمولی رسالت پیامبر اکرم(ص) فاطمه مسجدی 1 تاریخ دریافت: 04/04/1397 مهدی مهریزی** تاریخ پذیرش: 30/10/1397 سید محمد باقر حجتی *** مقاله برای اصلاح به مدت 16 روز نزد نویسنده (گان) بوده است چکیده دیرزمانی است که شبههی محدودیت رسالت پیامبر اکرم(ص) به مکان یا زمانی خاص از سوی برخی از متفکران طرح گردیده است؛ این در حالی است که اکثریت قریب بهاتفاق دانشمندان علوم اسلامی بر جهانی بودن دین اسلام و عدم اختصاص آن به جغرافیا و جامعهای محدود اتفاقنظر دارند.
1. پیشینه تحقیق و وجه نوآوری از آنجایی که موضوع جهانشمولی رسالت پیامبر اکرم(ص) جزء ضروریات دین اسلام است(مصباح یزدی، 1389، ص280) همواره بهطور مستقل و یا در ضمن طرح مسئله نبوت بدان پرداخته شده است، لکن با وجود جایگاه علمی طرابیشی و تألیفات و نظریات مهمی که وی در عصر حاضر در این زمینه مطرح مینماید، تا زمان نگارش این مقاله هیچ پژوهشی در تبیین و تحلیل نظریهی طرابیشی و بررسی ادله وی در طرح نظریه محدودیت لغوی و جغرافیایی رسالت پیامبر اکرم(ص) یافت نشد، نظریهای که خود یکی از مبانی مهم طرابیشی در رد حجیت و اصالت سنت نبوی در مهمترین تألیف او یعنی کتاب «من اسلام القرآن الی اسلام الحدیث» است(طرابیشی، 2015، ص 89).
3. تبیین ادله طرابیشی در نفی جهانشمولی رسالت پیامبر اکرم(ص) طرابیشی در اثبات نظریه نفی جهانشمولی رسالت پیامبر اکرم(ص)، در گام نخست به بیان ادله خویش پرداخته است که میتوان این ادله را تحت سه عنوان اصلی طرح نمود: واکاوی معنای واژه «امی»، ارائه برخی آیات قرآن که بر محدودیت رسالت پیامبر اسلام(ص) دلالت دارند و نیز ارائه شواهد تاریخی که بر عدم جهانشمولی رسالت پیامبر اسلام(ص) تصریح مینماید.