چکیده:
از دوره صفویه، کرمانشاهان یکی از نواحی سرحدی ایران شمرده میشد و از آنجا که در مرز با عثمانی قرار داشت، از اهمیت زیادی برای دولت مرکزی برخوردار بود. از این رو، دولت مرکزی اقداماتی در جهت حفظ انتظام کرمانشاهان انجام داد. بازیگران و نقشآفرینان اصلی این انتظام در کرمانشاهان نیروی نظامی وابسته به ایلات و عشایر بود. در این میان پرداخت به موقع و منظم مواجب نیروهای نظامی موجد برقراری نظم و کارآمدی قشون بود. از آنجا که بخش زیادی از سپاهیان ایران از ایلات و عشایر بودند، در شرایط ثبات، تاخیر در پرداخت مواجب چندان چالشی برای حکومت مرکزی و ایالتی ایجاد نمیکرد؛ زیرا روسای فوجهای نظامی همان روسای ایلات و طوایف بودند و ساختار اجتماعی ایلات اجازه اعتراض را به آنها نمیداد؛ اما در دورههای بیثباتی و شرایط ناپایدار سیاسی این موضوع به کلی صورت دیگری مییافت و تنها پرداخت منظم و به موقع مواجب، نیروهای نظامی را در دایره اطاعت نگه میداشت. با عنایت به این امر است که مقاله چالشهای پرداخت مواجب قشون کرمانشاهان و نتایج برآمده از آن را به مثابهی مسئلهی محوری تعریف کرده است. نتایج حاصل از پژوهش بیانگر آن است اصول و قواعد منظم و یکسانی در پرداخت مواجب قشون وجود نداشت و نیز تفاوت معناداری بین مواجب افراد قشون و فرماندهان دیده میشد. با این وجود، از آنجا که فرماندهان همان حاکمان ایل بودند، تعلیق و تاخیر و نپرداختن کامل مواجب در دوران ثبات، اجازه اعتراض به افراد قشون نمیداد. اما این امر در شرایط ناپایدار سیاسی به شکلهای مختلفی خود را نشان میداد.
From the Safavid period، Kermanshahan was considered one of the border regions of Iran. Since it was in the border region with the Ottomans، it was of great importance to the central government. The pillars of the central government were trying to provide measures to preserve the Kermanshah's discipline. On the one hand، the cast and the main performers of this province were up and down before the formation of the modern state، tribes and tribes، and the military power of the province was exclusively Eilat dependent. The efficiency of this force required an extra effort. One of the main factors in the efficiency and discipline of the military and military forces in the historical period was the timely and timely payment of their wages. Due to the fact that a large part of the Iranian armies were of tribes and tribes، they did not create a challenge for the central and state government in the conditions of late and late pay، since the heads of the military blocs were the chiefs of the tribes and tribes and the social structure of the tribes did not allow them to protest. In periods of instability and unstable political conditions، this issue was completely different in nature، and only regular and timely payouts kept military forces in the circle of obedience. Therefore، the study addresses the challenges of paying the Kermanshah summit and the results it has achieved.
خلاصه ماشینی:
پرداخت حقوق کساني که به جاهاي ديگر مأمور ميشدند بدين صورت بود که «از جانب وزارت جنگ از روز حرکت پرداخت ميشد و ليکن خرج سفر به آن ها داده نمي شد» (آرشيو سازمان اسناد و کتابخانه ملي، پرونده ٢٤٠ ـ ٥٤٤، گزارش اداره محاسبات قشوني به وزارت ماليه ، ٣ جدي ١٣٣٦).
در يک مورد که تعويق پرداخت مواجب روي داده بود و مذاکرات با اولياي امور به نتيجه نرسيد «قشون ساخلو کرمانشاهان بواسطه نرسيدن مقرري خودشان بشهبندري عثماني رفته تحصن اختيار» کردند و کار به جايي رسيد که سفير کبير عثماني در ايران ، براي پرداخت تمام و يا بخش عمده حقوق آن ها پا درمياني نمود (آرشيو سازمان اسناد و کتابخانه ملي، پرونده ٢٤٠ – ٧١٢٤، گزارش اداره تحريرات عثماني به وزارت ماليه اول ذيحجه ١٣٣٣).
استدلال اداره ماليه اراک در نپرداختن مواجب شوکت الممالک بر اين امر استوار بود که حقوق مأمورين يک ولايت از تاريخ انتصاب بر عهده ولايت محل مأموريت بود و بر آن بودند که شوکت الممالک هم از تاريخ ١٨ ميزان ١٣٣٦ق که به رياست قشون کرمانشاهان منصوب شده ، مشمول اين قاعده است (آرشيو سازمان اسناد و کتابخانه ملي، پرونده شماره ٥٤٤- ٢٤٠، گزارش اداره محاسبات قشوني به وزارت ماليه ٣ برج جدي ١٣٣٦).
رسم بر آن بود در زمان هايي که پول نقد در ولايت نبود، خود اداره ماليه جنس را تسعير نمايد و از اين طريق حقوق قشون و ساير دوائر دولتي را پرداخت کند (آرشيو سازمان اسناد و کتابخانه ملي، پرونده شماره ٥٤٤- ٢٤٠، گزارش محاسبات قشوني به وزارت ماليه ٢ برج دلو ١٣٣٧).