چکیده:
جنگ به عنوان شومترین و شگفتانگیزترین پدیدهی اجتماعی، اثرات و پیامدهای هولناکی دارد که باعث شده است تبیین ماهیت جنگ و علل وقوع آن، به طور گسترده مورد توجه اندیشمندان حوزههای مختلف قرار گیرد. براین اساس، هدف پژوهش حاضر این است که علل وقوع جنگ را از منظر جامعه شناسی تاریخی و سیاسی، مورد بررسی قرار دهد و به این پرسش اساسی پاسخ دهد که علل وقوع جنگ از منظر جامعهشناختی، چه هستند؟ براساس یافتههای تحقیق، سه نظریهی روابط بینالدول، سرمایهداری ـ دمکراسی و تصمیمگیری، در این زمینه، قابل شناساییاند که به طور روشن به تحلیل علتهای وقوع جنگ پرداختهاند. این نظریهها ضمن اینکه به لحاظ سطح تحلیل، دارای تفاوت هستند، در تشخیص علتهای جنگ نیز تفاوتهای بسیاری دارند. به علاوه، با توجه به تحولات گستردهای که از دهههای پایانی قرن بیستم به این سو در دنیا پدید آمده است، نظریههای یادشده پیشبینیهای متفاوتی نیز از آینده جنگ دارند که از صلح دائم تا جنگهای تمام عیار گسترده را در برمیگیرد. همین امر باعث میشود، ضرورت ارائه مدلهای تلفیقی و ترکیبی از علل جنگ بیش از پیش احساس شود.
Writing memories of the Holy Defense has appealed to many authors in recent years. A reason for the significance of the memories of this 8-year warfare has been the effort to grasp the "macro narrative" in the oral memories of the Holy Defense. In the historical narrations of the Holy Defense، it turns out that there exists a mixture of several discourses including oral history، history، micro narrative، analysis and description at a large scale. One of the main reasons for this diversity of views and hence the plurality of writing is the prevalence of narrating memories without carrying out research and conforming to writing styles.
In the present critical study، Memories of Haft Sotoun were analyzed and reviewed، aiming at depicting the most important threats to oral memory and highlighting common defects in other kinds of narrations of oral memories. Some of the most important threats of writing memories lie in the format how narratives are transmitted. They comprise an intertwined set of the narrative style، narrative and structural elements that exist in the memories collection analyzed and in most oral memories.
خلاصه ماشینی:
براین اساس ، هدف پژوهش حاضر این است که علل وقوع جنگ را از منظـر جامعـه شناسی تاریخی و سیاسی، مورد بررسی قرار دهـد و بـه ایـن پرسـش اساسـی پاسخ دهد که علل وقوع جنگ از منظر جامعه شناختی، چـه هـستند؟ براسـاس یافته های تحقیق ، سه نظریه ی روابط بـین الـدول ، سـرمایه داری ــ دمکراسـی و تصمیم گیری، در این زمینه ، قابل شناساییاند کـه بـه طـور روشـن بـه تحلیـل علتهای وقوع جنگ پرداخته اند.
مورگنتـا (١٨٣ :١٩٦٧ ,Morgentau) در قالـب نظریه ی توازن قدرت (Balance-of-Power) بر این عقیده است که توزیع برابر قـدرت در نظام بین الدول ، باعث ایجاد صلح و توزیع نابرابر آن ، منجر به جنگ میشود.
در مقابل نظریه ی توازن قدرت ، گیلپین (١٨٦ :١٩٨١ ,Gilpin) با طرح نظریه ثبات سلطه (Hegemonic stability) بر این عقیده است که توزیع نابرابر قدرت در نظام بین الدول ، منجر به صلح میشود و توزیع برابر آن ، خطر وقوع جنـگ را افزایش میدهد.
اندیشمندان این حوزه در خصوص مکانیسم تأثیر سرمایه داری بر جنـگ ، استدلال میکنند که نظام سرمایه داری از یک طرف بهره وری و تجارت را گسترش داده است و از سوی دیگر با تولید ابزار تخریبی مدرن ، هزینه های جنگ را بالا بـرده اسـت .
یافته هـای تحقیـق بیـانگر ایـن است که سه نظریه ی روابط بین الدول ، سرمایه داری ـ دمکراسی و تصمیم گیری، در این حوزه به تبیین علل جنگ پرداخته اند.
(1959) Man, the State, and War. New York: Columbia University Press.