چکیده:
در این نوشتار روششناسی اکتشاف نظریهی اجتماعی قرآن کریم، مورد بررسی قرار گرفته است. یافته اصلی تحقیق این است که شیوهی تجزیهای در فهم قرآن مانع اصلی در صورتبندی نظریههای اجتماعی قرآن و تاسیس علمالاجتماع اسلامی بوده است.
استحصال و اکتشاف نظریه قرآنی در عرصههای گوناگون زندگی انسان، وقتی ممکن میگردد که آیات قرآن در چارچوب الگویی روششناختی جامعهنگر و زایا مورد فحص و کندوکاو قرار گیرند. مقصود از الگوی روششناختی جامعهنگر، نهادینه شدن رویکرد قرآن پژوهانهای است که در آن فرایند نظریهورزی از استنباط احکام فردی فراتر رفته و به دنبال وظیفه مهمتری که همان اکتشاف و استنباط چارچوبهای کلان و زیربنایی نظریه قرآنی در ساحتهای مختلف زندگی انسان از قبیل اقتصاد، سیاست، فرهنگ، و غیره است، حرکت نماید. از جمله الگوهای روششناختی، مدل تاسیسی شهید صدر است که از آن تحت عنوان روش موضوعی یا «فقه نظریات» یاد میشود. در نوشتار حاضر این مدل روششناختی با استفاده از روش تحلیلی- استنباطی بازسازی شده است.
خلاصه ماشینی:
دیدگاهی که شهید صدر در باب فهم و کشف نظریههای قرآن مطرح میسازد، هر چند به صورت محدود در تلاشهای متفکران پیش از وی نیز دیده میشود، اما بدون شک وی نخستین متفکری است که به تفصیل و به صورت روشمند از نحوه اکتشاف نظریه اسلامی سخن گفته و بر اساس روش ابداعی و مبتکرانهی خود، عملا به استنباط و صورتبندی نظریهی اسلامی در عرصههایی چون اقتصاد، جامعه، تاریخ و سیاست پرداخته است.
وی متفکران اسلامی را به ضرورت در پیشگرفتن روش واقعگرا و موضوعی در تمام عرصههای علوم انسانی فرا میخواند؛ چرا که معتقد بود روش موضوعی تنها روشی است که ظرفیت نظریهپردازی را به محقق میدهد و این امکان را فراهم میسازد که مواضع نظری اسلام را در قبال شئون مختلف حیات بشری تبیین و صورتبندی کند (بری، 1422: ص 28).
شهید صدر معتقد است که هر چند مسلمانان پس از مواجهه با کشورهای استعماری به این اگاهی رسیدند که خطری جدی بنیادهای تفکر اسلامی آنان را تهدید میکند و همین احساس خطر باعث شد که اسلام به عنوان نظام جامع که شئون فردی آن از شئون اجتماعیاش جدا نیست، مطرح گردد، اما رسوخ فردگرایی در ذهن و اندیشهی متفکران اسلامی چنان عیمق بوده است که هنوز نصوص اسلامی غالبا در چارچوب رویکرد فردگرایانه فهم و قرائت میشود، و بعد اجتماعی نص مورد اهمال و غفلت قرار میگیرد (صدر، 1424: ص 72).