خلاصه ماشینی:
"به نظر من عبارات این چند جمله متضمن پرسشهایی مهم در مورد قومیت است:مفهومی که در اینجا از جمعیتهایی شامل گروههای قومی معین، محدود و حتی مشخص به کار رفته چقدر میتواند مفید باشد؟آیا ما میتوانیم گروهها یا تشابهات قومی را متعلق به خاندانهای زبانی بدانیم؟آیا از تشابه قومی که در دو کشور مختلف یافت میشود، لزوما چیزی حاصل میگردد؟ 2-وضعیت جمعیتهایی که از یک قوم مسلط در هر کشور تشکیل یافتهاند شاید محققین علوم انسانی و اجتماعی را در ایران و افغانستان بیش از هر منطقه دیگر به تجزیه و تحلیل شکلهای قومی(قوم شناسی)و تماسها و منازعات قومی هدایت کرده باشد.
»(1978:3) نکات مشابهی نیز به وسیله پییر سانلیور 22 در یک رشته مقالات ارایه شده که به دنبال بررسیهایی(به اتفاق میشلین سانلیور-دمون)در شمال افغانستان منتشر شده بر اساس ارایه پارهای از استدلالهای مختلف وی:گروههایی که معمولا«قوم»گفته شده و در نقشههای قومنگاری آورده شدهاند قابل مقایسه با یکدیگر نیستند زیرا که دارای معیار مشترکی برای تعریف نمیباشند؛در یک مورد معیار مورد بحث زبان و در مورد دیگر مذهب یا هویت سیاسی یا تاریخی است؛نقشهها واقعیات را میپوشانند؛کاربرد برچسبهای قومی 23 و هویتهای قومی موضعی و دولتگرا 24 است؛قومیت باید اصولا یک اصطلاح تلقی شود، ارایه یک مردمشناسی عامه پسند چه«برای آنها»و چه«برای ما»(1976 الف، 1976 ب، 1979 و 1980).
ایلات گروهی رسمی هستند که توسط خانها و سرکردگان ایل سازمان یافته و دارای یک جهانبینی خویشاوند باوری و زندگی دامداری میباشند، در پیشینه تاریخی طولانی خودشان نه تنها بر برداشت سایر گروههای خارجی غیر قبیلهای تأثیر داشتهاند بلکه سازمان اجتماعی و سیاسی خود این گروهها را نیز تحت تأثیر قرار دادهاند."