چکیده:
بیتردید فرهنگ هر جامعهای، نقشی تعیینکننده در عرصه کنشهای اجتماعی داشته، دراینمیان، فرهنگ سیاسی به جهت آنکه با کنشهای سیاسی، پیوند برقرارمیکند، در عرصه سیاسی جامعه، دارای اهمیتی دوچندان است؛ این در شرایطی است که بررسی الگوهای رفتاری جوامع عربی و تأثیر آن بر ساختارهای کلان سیاسی، از مباحث جدید در حوزه مطالعات سیاسی جوامع عربی بوده، ارتباط میان این دو مقوله به فهم مناسب موضوع بهطورشایانی کمکمیکند؛ بنابراین، هدف از طرح این موضوع، نگاه ویژه به آن دسته از رفتارهای اجتماعی است که در روند تاریخی بهصورت سنت عمومی بهنسبت پایدار، ساختارهای بالا را سامانمیدهند؛ براساس این، پژوهش حاضر در چارچوب نظری رفتارگرایی و با روش توصیفی- تحلیلی بهدنبال بررسی تأثیر الگوهای رفتاری- فرهنگی جهان عرب در فرایند تحقق دموکراسی در خاورمیانه است. یافتههای تحقیق از آن، حاکی است که تنوع الگوهای رفتاری و فرهنگ سیاسی جهان عرب ازقبیل اقتدارگرایی، حضور بیضابطه گروههای غیررسمی، ملیگرایی و پانعربیسم بهمثابه ساختار فرهنگی، از فرایندی کلیتبخش درراستای نیل به آگاهی معین و مستقر در تحقق دموکراسی جلوگیریمیکنند؛ این در حالی است که دخالت خارجی و استعمار نیز، مانع مهم دیگری بر سر راه تحقق دموکراسی در جهان عرب است.
خلاصه ماشینی:
فرهنگ سیاسی و تأثیر آن بر ناکامی فرایند تحقق دموکراسی در خاورمیانه با تأکید بر جهان عرب بهنام رشیدیزاده تاریخ دریافت: 8/4/1397 علی محمدی ضیاء تاریخ پذیرش: 25/6/1397 چکیده بیتردید فرهنگ هر جامعهای، نقشی تعیینکننده در عرصه کنشهای اجتماعی داشته، دراینمیان، فرهنگ سیاسی به جهت آنکه با کنشهای سیاسی، پیوند برقرارمیکند، در عرصه سیاسی جامعه، دارای اهمیتی دوچندان است؛ این در شرایطی است که بررسی الگوهای رفتاری جوامع عربی و تأثیر آن بر ساختارهای کلان سیاسی، از مباحث جدید در حوزه مطالعات سیاسی جوامع عربی بوده، ارتباط میان این دو مقوله به فهم مناسب موضوع بهطورشایانی کمکمیکند؛ بنابراین، هدف از طرح این موضوع، نگاه ویژه به آن دسته از رفتارهای اجتماعی است که در روند تاریخی بهصورت سنت عمومی بهنسبت پایدار، ساختارهای بالا را سامانمیدهند؛ براساس این، پژوهش حاضر در چارچوب نظری رفتارگرایی و با روش توصیفی- تحلیلی بهدنبال بررسی تأثیر الگوهای رفتاری- فرهنگی جهان عرب در فرایند تحقق دموکراسی در خاورمیانه است.
همچنین ماهیت هویتی ملتهای عربی که بهشدت از دوران طولانی تسلط استعمار و بهویژه از ترفندهای نوین غرب پس از جنگ جهانی دوم، متأثر است، موجب رونقگرفتن مجموعهای از الگوهای رفتاری مبتنیبر وابستگی، بیتفاوتی، ضعف احساس مسئولیت و بدبینی اجتماعی و بازتاب آن در کنش نخبگان سیاسی شده و زمینه شکلگیری هرگونه اصلاح سیاسی را درراستای تحقق دموکراسی در این جوامع با مانع مواجهکردهاست؛ این در شرایطی است که پدیده سلطانیسم تاریخی مستقر در کشورهای عرب منطقه خاورمیانه، همواره جلوههایی از اقتدارگرایی و سلطه را با بهرهگیری از نهادهای اجتماعی بهرهمند از مقبولیتهای مردمی، حفظکرده، آن را به نسلهای جدید منتقلکردهاست.