چکیده:
از قرن بیستم تفکر سیستمی به عنوان یک تفکر کلنگر و کارآمد در مطالعهی سیستمهای پیچیده با تاکید بر درک اصول مهمی چون «همبستگی و تعامل بین اجزا»، «هدفمندی» و «تکاملپذیری» در سیستم مورد توجه اندیشمندان قرار گرفت. در این میان آنچه کمتر مورد توجه قرار گرفته است تبیین فلسفی این نوع از تفکر میباشد. مقالهی حاضر با روش توصیفی ـ تحلیلی به بررسی تفکر سیستمی در حکمت متعالیه ـ به عنوان یک نظام جامع فلسفی توحیدمحورـ و بازتاب آن در شناخت محیط زیست بهویژه زمین ـ خاستگاه تکون و تکامل موجودات ـ صورت گرفته است. بررسی اصول هستیشناسی حکمت متعالیه چون اصالت وجود، تشکیک وجود، وحدت وجود، وجود ربطی و حرکت جوهری نشان از آن دارد که نگاه ملاصدرا به پدیدههای طبیعی چون زمین بر اساس تفکر سیستمی است و اصول اساسی این تفکر و مزایای آن در آن وجود دارد. در چنین رویکردی هستی یک کل با اجزای به همپیوسته است و زمین به عنوان جزئی مهم از این سیستم جامع به صورت یک سیستم یکپارچه و هدفمند، در سیری استکمالی به سوی منبعی قدسی در حرکت است. بیشک این نوع از تفکر، طبیعتشناسی نوینی را فراروی دستاندرکاران محیط زیست قرار میدهد.
خلاصه ماشینی:
بررسی اصول هستیشناسی حکمت متعالیه همچون اصالت وجود، تشکیک وجود، وحدت وجود، وجود ربطی و حرکت جوهری نشان میدهد نگاه ملاصدرا به پدیدههای طبیعی همچون زمین بر اساس تفکر سیستمی است و اصول اساسی این تفکر و مزایای آن در دیدگاه او وجود دارد.
البته ضرورت تغییر نگرش را میتوان دغدغۀ بسیاری از پژوهشگران عرصۀ محیط زیست و الهیات زیستمحیطی دانست، ولی مسئلهای که کمتر مورد توجه و عنایت آنها قرار گرفته آن است که این تغییر نگرش و شناخت درست از رهگذر چه نوع تفکری حاصل میشود؟ بهکارگیری این نوع از تفکر چه نتایج و فوایدی را به دنبال دارد؟ کدامیک از نظامها و مکاتب فکری موجود توان لازم در تأمین مبانی آن تفکر را دارد؟ در پاسخ به سؤال اول و دوم بسیاری از صاحبنظران معتقدند تفکر سیستمی از بُعد نظری یک روش مطالعاتی کارآمد در شناخت سیستمهای پیچیده میباشد که انسان را از تفکر قشری و تکبُعدی دور میسازد.
در پاسخ به سؤال سوم فرض ما این است که برخلاف نظر افرادی چون وست چرچمن (1369: 314 ـ 299) که الهیون را به دلیل برداشت مذهبی که از جهان دارند و طراحی دنیا را بر عهدۀ نیروی برتر قرار میدهند، به فقدان طرح متهم میکند، حکمت متعالیه به عنوان یک نظام جامع فلسفی توحیدمحور که از آبشخور کلام وحی سیراب گشته، رویکردی سیستمی و کلنگر به جهان هستی دارد و از توان لازم در تأمین مبانی این نوع از تفکر و در نهایت ارائۀ یک طبیعتشناسی جدید برخوردار است.