چکیده:
ساختار هر واژه متشکل از تعدادی آواست که با همنشینی مجموعه ساختار آوایی واژه را رقم زدهاند. از نگاه نشانه شناختی آواها عناصر بی مفهوم و بی ارتباط با معنا نیستند بلکه متغیرهایی هستند که با مدلولهای معنایی جهت ایجاد سطوح مختلف معنایی و تصویر سازی ذهنی برای مخاطب از حالات و صفات گوینده در ارتباطاند. امروزه این ویژگی را فنوسمانتیک مینامند. بر همین اساس وقتی از این زاویه به قرآن به عنوان قسمی از معماری سخن نگریسته میشود، متغیر های آوایی مجموعه ی به هم پیوسته و نامحدودی از نشانهها را ایجاد کردهاند که در ورای آنها اقیانوسی از معانی ظریف و باریک نهفته است. این ویژگی را میتوان در سه حیطه الفاظ، آیه و مجموعهای از آیات مورد توجه قرار داد.<br /> این مقاله با عنوان تناسب آوایی- محتوایی(فنوسمانتیک) در قرآن با روش استقرایی و مطالعه کتابخانهای درصدد است تا اولا به قاعدهای برای این جنبه از اعجاز پرداخته و ثانیا جهت روشن شدن ابعاد آن به بیان نمونههایی از سوره واقعه بر اساس این علم بپردازد. در این مقاله تناسب آوایی-محتوایی در قرآن به سه دسته تناسب در واژه، تناسب در آیه و تناسب در آیات با سیاق معنایی یکسان تقسیم شده است. سپس برای بدست آوردن هر کدام از این روابط قاعدهای بیان شده است. نتایج حاصل از تحقیق نشان خواهد داد قرآن کریم به سبک ریتمیک سرشار از موسیقى متناسب با معانى ممتاز است، بى آن که ریتم بر معنا و یا معنا بر ریتم غلبه یابد.
خلاصه ماشینی:
این نظریه هم در میان متفکران یونان و هم در میان اندیشمندان اسلامی طرفدارانی داشته است؛ به عنوان نمونه، عباد بن سلیمان صیمری عقیده داشت که «رابطۀ طبیعی لفظ و معنا چندان مسلم است که اگر بخواهیم منکر آن شویم باید در وضع لغات قایل به ترجیح بلا مرجح شویم» (شفیعی کدکنی، 1370: 315)؛ بنابراین بر پایۀ این دیدگاه آواها جلوههای تصویری برای معنا هستند؛ اما در مقابل گروهی دیگر اعتقاد دارند که هیچ گونه ارتباط ذاتی میان لفظ و معنا برقرار نیست و پیدایش معانی جدید و اشتراک و تحول پذیری رابطۀ لفظ و معنا را گواه اعتباری بودن این ارتباط و سببیت می دانند (سعیدی روشن، 1391: 16)، با این وجود عدهای از زبان شناسان اگرچه وضع واژگان را امری اعتباری میدانند؛ اما معتقد هستند که این قرار داد و اعتبار با در نظرگیری تناسب میان آوا و معنا بوده است، به عنوان نمونه برخی کلام را برخاسته از نیروی خلق و آفرینش هنری انسان میدانند و بر این باور میباشند که انسان قرون اولیه با ذات و طبیعت اشیا سر و کار داشته و با آنها نزدیک بوده است؛ یعنی هرچیز در کنار او بود و جریان داشت، حس میکرد و همه چیز برایش تازگی داشت.
بر همین اساس نقش آواها در قرآن کریم به عنوان معجزۀ جاودان در کلام، بخشی از معماری سخن و نمایندۀ کلام خداوند که از تمامی ظرفیتهای زبانی از جمله آوای واژگان و گزارهها برای انتقال مفاهیم به مخاطب خود بهره گرفته است، نمیتوان نادیده انگاشت؛ به عنوان نمونه زمانی که آیات قرآن مؤمنان را مورد خطاب قرار می دهند همچون نسیمی آرام و هنگامی که مخاطب آنان کافران یا منافقان است همانند طوفان، توفنده هستند یا در بیان اوصاف قیامت از الفاظ سنگین و در بیان ویژگیهای بهشت از الفاظ نرم و لین در آنها استفاده شده است، برای مثال در آیه « إنا نخاف من ربنا یوما عبوسا قمطریرا» (انسان/10) &quot; ما از پروردگارمان از روزی که عبوس و سخت است، میترسیم&quot; واژه قمطریرا با سنگینی مخرج طاء سنگینی آن روز را به تصویر میکشد.
کلیدواژه ها:
قرآن
،
آوا
،
محتوا
،
فنوسمانتیک
،
سورهی واقعه