چکیده:
حدیث ایمان از روایات مشهور علی بن موسیالرضا است که آن را هنگام ورود به نیشابور به نقل از پدران بزرگوار خود و جدش رسول الله بیان فرمودند و به حدیث «سلسلة الذهب» نیز نام بردار است؛ چرا که سلسله اصلی راویان این حدیث تا امام رضا همگی از فرزندان رسول خدا میباشند. گزارش این حدیث از امام رضا ، در منابع روایی اهلسنت طرق فراوانی دارد که مجموعاً 57 طریق را تشکیل میدهد. بدون در نظر گرفتن شخص اباصلت، راویان حداقل هفت طریق آن از اباصلت کاملاً صحیح است. متأسفانه به رغم کثرت طرق و صحت سندی برخی از موارد یاد شده و ثبت آن به عنوان یک سند تاریخی، باز مورد کمتوجهی برخی از محدثان بزرگ قرار گرفته است که تنها دلیلش تضعیف اباصلت توسط برخی از رجالیان اهلسنت است. البته چنین قضاوتی راجع به اباصلت نیز به دور از معیارها و مبانی علمی است که بخشی از مقاله آن را اثبات کرده است. ضمن آنکه این روایت در منابع حدیثی شیعه نیز دارای سند صحیح است که بر تقویت و اعتبار حدیث میافزاید. سایر طرق شیعه و اهلسنت نیز که ضعیف هستند میتواند از باب متابعات مورد توجه قرار گیرند.
خلاصه ماشینی:
بررسی سندی حدیث سلسله الذهب (ایمان) 1 محمد حسین بهرامی 2 و سید لقمان حکیمی 3 چکیده حدیث ایمان از روایات مشهور علی بن موسیالرضا( است که آن را هنگام ورود به نیشابور به نقل از پدران بزرگوار خود و جدش رسول الله( بیان فرمودند و به حدیث «سلسلة الذهب» نیز نام بردار است؛ چرا که سلسله اصلی راویان این حدیث تا امام رضا( همگی از فرزندان رسول خدا( میباشند.
جایگاه حدیث در نزد اهل سنت جریان ورود امام رضا( به نیشابور از حوادث بسیار مشهور تاریخی است که دارای اسناد متعدد و معتبر میباشد و نمیتوان به بهانه ضعف سندی آن را نادیده گرفت؛ چرا که این حدیث توسط اباصلت و نه تن دیگر از راویان حداقل با 57 طریق نقل شده است که حاکی از شهرت و اعتبار حدیث است.
اعتبار این حدیث در نزد اهل سنت به مرتبهای است که ابن ماجه به نقل از اباصلت هروی آورده است: اگر این سند بر مجنون خوانده شود، هشیار میگردد (ابن ماجه قزوینی، سنن، بیتا: 1/ 25) برخی از علمای اهلسنت نیز عبارت فوق را به احمد بن حنبل نسبت دادهاند (ابوالقاسم دقاق، جزء من حديث أبي القاسم الدقاق، بیتا: 54).
چنین تضعیفاتی صرفاً تعصبانه است که ارزش علمی ندارد مگر اینکه متهم، افراطی و متهم به غلو باشد که این دو وصف نیز از شأن اباصلت هروی به دور است؛ (غماری، احمد بن محمد بن الصدیق، فتح الملک العلی بصحه حدیث باب مدینه العلم علی، بیتا: 91؛ جایگاه روایی اباصلت، مجله طلوع شماره 30، ص 99) چنان که سخن احمد بن سیار بدان صراحت دارد.