چکیده:
محوطه شهداد یک، عنوان یکی از مراکز بزرگ شهری عصر مفرغ جنوبشرق ایران از اهمیت فراوانی در مطالعات باستانشناختی خاور نزدیک برخوردار است. با توجه به این مهم که حدود نیم قرن از آغاز کاوشهای شهداد گذشته است، این ضرورت احساس شد تا نگاهی تازه به محوطه شهداد و اشیای بهدست آمده از آن انداخته شود. پیش از این، در مقالهای به اشیای سنگی (کلوریتی و مرمری)، سفالها و گورهای بدست آمده از کاوش محوطه شهداد توسط نگارنده پرداخته شده است. در اینجا نیز بر آن هستیم تا دیگر مواد فرهنگی بهدست آمده از کاوشهای مرکز شهری شهداد، یعنی اشیای فلزی، اشیای گلی و مهرها را مورد مطالعه و بازیینی قرار دهیم. این مقاله اطلاعاتی نیز از وضعیت برهمکنشهای فرهنگی منطقهای و فرامنطقهای شهداد ارائه میکند. همچنین گاهنگاری ارائه شده توسط کاوشگر محوطه شهداد، مورد بازنگری اساسی قرار گرفته است و درنهایت براساس مطالعات مقایسهای گاهنگاری جدیدی برای محوطه شهداد ارائه شده است. پرسش اصلی پژوهش حاضر این است که، آیا گاهنگاری ارائه شده برای محوطه شهداد پس از گذشت چند دهه کماکان مورد تایید است و یا بایستی یک گاهنگاری جدید برای این محوطه مهم ارائه گردد؟ طبیعی است که اطلاعات و شناخت ما از باستانشناسی عصر مفرغ جنوبشرق ایران بهواسطه انجام فعالیتهای میدانی بیشتر و همچنین به روز شدن روشهای سالیابی مطلق، مانند روش AMS، در مقایسه با گذشته، بیشتر شده باشد؛ از اینرو با انجام مطالعه مقایسهای محوطه شهداد با دیگر محوطهها در مقایس منطقهای و فرامنطقهای، بدیهی است یک گاهنگاری دقیقتر برای آن ارائه گردد. پرسش دیگر این تحقیق، مشخص نمودن جایگاه محوطه شهداد در چرخه برهمکنش فرهنگی عصر مفرغ در جنوبغرب آسیا بر پایه مطالعه اشیای فلزی، گلی و مهرها بوده است. براساس دادههای بهدست آمده از کاوشهای شهداد، تصور یک نقش مرکزی در شبکه گسترده مبادلات هزاره سوم قبلازمیلاد جنوبغرب آسیا برای شهداد دور از ذهن نمیباشد.
خلاصه ماشینی:
پیش از این نیز در مقاله دیگری که نگارنده به ارزیابی دیگر مواد فرهنگی شهداد پرداخته است (اسکندری، در دست انتشار)، گفته شد که ارزیابی دیدگاههای رایج در ارتباط با محوطۀ شهداد با محدودیتهای همراه است؛ نخست اینکه، روشها و رویکردهای غالب در کاوش شهداد و تفسیرهای ارائه شده از دادههای شهداد، تحتتأثیر جو باستانشناسی دههی چهل و پنجاه خورشیدی ایران که دارای رویکردی تاریخی فرهنگی بوده است، جوابگوی دغدغههای علمی به روز باستانشناسان نو نیست.
پرسش و فرضیه: پرسش اصلی پژوهش حاضر این بوده است که، آیا گاهنگاری ارائه شده برای محوطۀ شهداد پس از گذشت چند دهه کماکان مورد تأیید است و یا بایستی یک گاهنگاری جدید برای این محوطه مهم ارائه گردد؟ طبیعی است که اطلاعات و شناخت ما از باستانشناسی عصر مفرغ جنوبشرق ایران بهواسطۀ انجام فعالیتهای میدانی بیشتر و همچنین به روز شدن روشهای سالیابی مطلق، مانند روش AMS، در مقایسه با گذشته، بیشتر شده باشد؛ از اینرو با انجام مطالعۀ مقایسهای محوطۀ شهداد با دیگر محوطهها در مقایس منطقهای و فرامنطقهای، بدیهی است یک گاهنگاری دقیقتر برای آن ارائه گردد.
ارزیابی مجدد محوطۀ شهداد براساس دادههای بهدست آمده از هفت فصل کاوش علی حاکمی (Hakemi, 1997) در این محوطه صورت گرفته است.
Shahdad: archaeological excavations of a Bronze Age center in Iran.
Mohenjo-daro and the Indus Civilization: being an official account of archaeological excavations carried out by the Government of India 1922-1927.
T. Potts (ed), Excavations at Tepe Yahya, Iran, 1967-1975: The Third Millennium.
The Third Millennium, American school of Prehistoric Research, Bulletin 45, Peabody museum of Archaeology and ethnology, Harvard University.
کلیدواژه ها:
مهر
،
گاهنگاری
،
شهداد
،
اشیای فلزی
،
اشیای گلی
،
برهمکنش فرهنگی.