چکیده:
انتشار شهرآشوب کاریکاتورهای موهن دانمارکی که با قلم هنر و بهرهگیری از مرکب اهانت، نفرت علیه پیامبرباوران را نگارگری کرد نسیمی توفنده بود که بر آتش زیر خاکستر مباحث مربوط به آزادی بیان وزیدن گرفت و آن را شعلهور ساخت تا در پرتو فروزانی آن، اندیشههای رقیب به مصاف یکدیگر برخیزند. رواپنداری اهانت به باورهای دینی دینباوران در جوامع غیردینی که سکه رایج بازار آن دیار شده، از آبشخور پندار آزادی تعذیه کرده و فربهی یافته است. در هندسه معرفتی این بینش مختصات آزادی آنسان ترسیم شده است که در گستره گسترده آن اهانت به باورهای دگراندیشان نیز جای گرفته و «آزادی توهین» زاده تألیف مام «آزادی» و باب «بیان» قلمداد شده است. اما تأملی آزادیشناختی در مسأله اهانت به باورهای دگر دیگران، نماینگر آن است که «منظومه آزادی» که مجموعهای از افراد آزادی است نظامی سلسله مراتبی باشد که در هرم آن «آزادی باورمندی» نسبت به «آزادی بیان» تقدم ارزشی دارد؛ پس اطلاق بیان آزاد نمیتواند به تقیید باورمندی آزادانه بینجامد. این درحالی است که توهین به عقیده و باور باورمندان بستی بر پای سرو آزادی باورمندی ایشان است که گسست آن از منظر آزادیخواهی ضروری است. این نوشتار بر آن است تا با نمایاندن مرتبت مخدومی آزادی باورمندی نسبت به آزادی بیان توجیهگر منع اهانت به باورهای دینی دگراندیشان باشد.
خلاصه ماشینی:
اما تأملي آزادي شناختي در مسأله اهانت بـه باورهاي دگر ديگران ، نماينگر آن است که «منظومه آزادي » کـه مجموعـه اي از افـراد آزادي است نظامي سلسله مراتبي باشد که در هرم آن «آزادي باورمنـدي » نـسبت بـه «آزادي بيان» تقدم ارزشي دارد؛ پس اطلاق بيان آزاد نمي توانـد بـه تقييـد باورمنـدي آزادانه بينجامد.
ارزشمندي حقيقت براي زندگي انسان تا آن درجه است کـه بيان را در اين مسير به خدمت خود گرفته و مانع از تعدي به آن شود تا مـسير حقيقـت جويي همواره هموار باشد.
اهانت به باورهاي ديني از ايـن نظرگاه همان نابياني است که خود را با سرمه بيان زينت کرده اسـت کـه اغـواگر آزادي شده و او را به ثمن بخثي به عقد و هـم نـشيني خـود درآورده و تـا کاسـتن از قـدر و مرتبت آن از او کام وجود گيرد.
در منظومه ارزشي حقوق بشر به تعبير «جان فينيز»٢٤ ارزش هايي پايه اي وجـود دارد که ساير ارزش ها بر پايه آن قرار مي گيرد؛ ويژگي اين ارزش ها آن است کـه از يـک سـو همه آنها به صورت برابر بديهي هستند و از سوي ديگر هيچ کدام بـه صـورت تحليلـي 25 قابل فرو کاستن و تحويل به يکديگر نيستند.
حقوق بشر دايرهاي اسـت کـه کـانون و گرانيگاه آن انسان است و قرب و بعد ارزش ها و حق ها به نزديک و دوري آنها نسبت به هويت انساني بسته و وابسته خواهد بود.