چکیده:
نظریه پایان عصر دین که در این نوشتار با روش آمیخته تحلیل منطقی و تحلیل آماری مورد نقد و بررسی قرار گرفته است، یکی از چالشهای هر انقلاب دینی و طبعا انقلاب جهانی حضرت مهدی است. زیرا بر مبنای این نظریه هرگونه انقلابی بر پایه دین بیمعناست. این نظریه توسط اگوست کنت از نیمه اول قرن 19 مطرح و توسط جامعهشناسان تئوریپرداز نظام سرمایهداری و مخالفان آنها یعنی هر دو نظام لیبرال دمکراسی و سوسیال دمکراسی به شکلهای مختلف تئوریزه شد. اما انقلاب اسلامی ایران در عمل این نظریه را نقض کرد. در این نوشتار با ادله منطقی و دینی و آماری این نظریه ابطال شده است. براساس یافتههای تحقیق دوران دین هرگز تمام نمیشود و تحت تاثیر انقلاب اسلامی در سطح جهان گرایش به اسلام ناب و رفتارها براساس اعتقاد به مهدویت و انتظار دولت عدالتگستر جهانی رو به افزایش است.
خلاصه ماشینی:
هرچند پیروزی انقلاب اسلامی ناقض عملی این تئوری بود ولی این چالش بعد از فروپاشی شوروی که با ایدئولوژی مارکسیسم کار میکرد تغییر ورژن داده و به صورت گزاره "دوران ایدئولوژی تمام شده است" بیان میشد(Bell’1992’p:393)؛ تحت تأثیر همین تبلیغات و به کمک سیطره رسانهای در کشور ما نیز نیم دهه بعد از فروپاشی بلوک شرق و شکست عملی و نظری مارکسیسم به عنوان علم مبارزه با نظام سرمایهداری، با نسخههای جدیدی از سیاستورزی در کشور به میدان آمد و هدف خود را اصلاح شاخصه انقلابی جمهوری اسلامی بر مبنای تئوریهای سیاسی مورد پسند کارشناسان نظام سرمایهداری اعلام کرد و بر همین اساس جریانهایی سیاسی با برند رفرمیست و اصلاحطلب در صحنه سیاسی و اجتماعی کشور ظهور نمودند.
بلکه دین ریشه در اعماق وجود آدمی دارد بدین معنا که انسان اساساً دیندار آفریده شده است، آفرینشی که دگرگونی ندارد و زائلشدنی نیست (روم:30) این همان نکته مهمی است که امام انقلاب اسلامی در پیام چهل سالگی انقلاب اسلامی به آن اشاره فرمود: برای همه چیز میتوان طول عمر مفید و تاریخ مصرف فرض کرد، امّا شعارهای جهانی این انقلاب دینی از این قاعده مستثنا است؛ آنها هرگز بیمصرف و بیفایده نخواهند شد، زیرا فطرت بشر در همهی عصرها با آن سرشته است.
کلیدواژه ها:
اسلامهراسی
،
گرایش به اسلام
،
چالشهای مهدویت
،
پایان عصر دین
،
عصر دین