خلاصه ماشینی:
"سیاستگذاران دولت هند اینگونه استدلال میکنند که علت بالا بودن میزان بهره در دوره اخیر،کسری بودجه است؛ولی نویسنده به نقد این دیدگاه پرداخته و بحث خود را با اوراق قرضه دولتی آغاز میکند و استدلال میکند یک جامعه اگر دارای محدودیت تقاضا باشد با افزایش عرضه اوراق قرضه،منحی تقاضا برای آن نمیتواند عمودی یا ثابت باشد؛همانطوری که پس انداز خودش را با تقاضا برای سرمایهگذاری در هر میزان بهرهای تطبیق میدهد،تقاضای اوراق قرضه نیز میتواند افزایش یابد.
نویسنده به بحث در مورد موافقان و مخالفان کسری بودجه میپردازد و این پرسش را مطرح میکند که چگونه میتوان کسر بودجه را با اشتغال در زیرساختهای اقتصاد و براساس برنامههای توسعه به کار گرفت تا میزان رشد بهبود یابد و سطح اشتغال نیز افزایش پیدا کند؟ پیشنهاد او در رابطه با اقتصاد هند این است که به دلیل"محدودیت تقاضا"دولت با افزایش کسر بودجه و عرضه پول میتواند میزان بهره را کاهش دهد و انگیزه سرمایهگذاری را بالا ببرد و تولید و بیکاری به ترتیب افزایش و کاهش یابند.
نویسنده کتاب در فصل چهارم به سیاستهای طرفداران عرضه به عنوان جریان غالب در اقتصاد پرداخته و معتقد است این سیاستها موجب کاهش میزان رشد و افزایش بیکاری در سطح اقتصاد بینالمللی شده است ولی با این استدلال که اقتصادهای ژاپن و آلمان-که از موفقترین اقتصادها پس از جنگ جهانی دوم بودهاند و امروز دچار میزان بالای بیکاری شدهاند-اشاره میکند که چون میزان رشد اقتصاد جهان پایین است،نباید انتظار داشت که کشورهای شرق و جنوبشرقی آسیا بتوانند به میزان رشد دهههای گذشته خود برسند."