چکیده:
قانونگذار در مرحله جرمانگاری باید براساس اصول و معیارهای موجود، کیفر مناسب را برای جرم موردنظر انتخاب کند. این انتخاب کیفر مناسب بر پایهها و اصولی استوار میشود؛ از طرفی درباره انسان دو نکته قابلتوجه است: الف) وجود و حقیقت انسان که به کرامت و شرافت الاهی آراسته است؛ ب) فعل انسان که میتواند فعلی ممدوح یا مذموم باشد؛ در مقاله پیشرو کوشش بر تبیین این نکته میباشد که تعیین کیفر مناسب در مرحله قانونگذاری (کیفرگذاری) در پرتو اصل کرامت انسان چگونه قابل توجیه است و این امر مبتنی بر این اصل پایهای و اساسی در حقوق کیفری میباشد که چه ارتباطی میان تناسب کیفر، مرتکب و رفتار وی وجود دارد. سرانجام با توجه به این اصل، معیارهایی برای انتخاب کیفر از نظر نوع و میزان، پدید میآید مانند معیار تناسب جرم و کیفر که در مکتبهای گوناگون میتواند نمودهای متفاوتی داشته باشد.
At criminalization stage the legislator should choose the appropriate punishment for the desired crime according to the some principles and criteria. One criterion is the existence and reality of man who is endowed with the dignity and honor of God, and the other is a human act that may be favorable or Undesirable.
In this paper, we try to explain how the appropriate penalty is justifiable in the legislation in light of the principle of human dignity. This is based on the basic principle in criminal law which is the connection between the penalty, criminal and his conduct. In the end, according to this principle, there are criteria for choosing the penalty in terms of type and measure, such as the criteria of proportion for delinquency and punishments in which different schools may have different influences.
خلاصه ماشینی:
اين انتخاب کيفـر مناسـب بـر پايـه ها و اصـولي اسـتوار مـيشـود؛ از طرفي درباره انسان دو نکته قابل توجه اسـت : الـف ) وجـود و حقيقـت انسـان کـه بـه کرامـت و شرافت الاهي آراسته است ؛ ب) فعل انسان که ميتواند فعلي ممدوح يا مـذموم باشـد؛ در مقالـه پيش رو کوشش بر تبيين اين نکتـه ميباشـد کـه تعيـين کيفـر مناسـب در مرحلـه قانونگـذاري (کيفرگذاري) در پرتو اصل کرامت انسان چگونه قابل توجيه است و اين امر مبتني بر ايـن اصـل پايه اي و اساسي در حقوق کيفري ميباشد که چه ارتباطي ميان تناسب کيفر، مرتکـب و رفتـار وي وجود دارد.
144 مطلبي که مي توان به صورت مبنايي در بخـش مجازات هـا بيـان کـرد آن اسـت کـه مجازات هاي پيش بيني شده در شريعت اسلام که يکي از راهکارهاي مقابله با کج روي و فساد و رسيدن انسان به سعادت ابدي (البته به عنوان واپسين راه حل )** مي باشد، بـراي حمايت مصالح بنيادي زنـدگي انسـان در عـالم دنيـا مي باشـد کـه بـه بـاور برخـي از انديشه وران اسلامي بر پنج پايه استوار است : ضروريات عموم جامعه براي محافظت از پنج پايه يا رکن استوار است که از آن تعبيـر به کليات پنج گانه مي شود.
توجه به برخورد امامان معصوم ع درباره برخي از جرايم ، درء مجازات در صورت شبهه ، سـقوط مجازات در صورت توبه مجرم ، امر به بزه پوشي در جرايمي که ناقض حق الله است ، نشان دهنـده آن مي باشد که مجازات بالاصالۀ مطلوب نيست بلکه به عنوان واپسين راه حل بايد استفاده شـود؛ بـه طور مثال ، وقتي شخصي خدمت امام علي ع اعتراف به زنا مي کند و مي گويد: «طهرني » امام فرمود: چقدر زشت است که کسي از شما مرتکب اين گونه افعال زشت شود و خود را در حضور مردم رسوا کند.