چکیده:
محمول گزاره های اخلاقی به دو دسته ، مفاهیم ارزشی؛ خوب وبد و مفاهیم الزامی ، باید و نباید و وظیفه تقسیم می شوند.. این پژوهش در صدد است با روش تحلیلی و انتقادی در باره ماهیت محمول گزاره های اخلاقی این سوال اساسی را پاسخ دهد که این مفاهیم از منظر عالمان مسلمان دارای چه ماهیتی می باشند ؟ در باره ماهیت مفاهیم ارزشی خوب و بد ، محقق اصفهانی حسن وقبح را از قبیل بنائات عقلا و مشهورات ومحقق خراسانی خوب وبد را به معنای ملایمت و منافرت باقوه عاقله دانسته و علامه طباطبایی از اعتباریات واستاد مصباح یزدی خوب و بد را به معنای ملایمت و منافرت با کمال مطلوب می داند در باره ماهیت مفاهیمی الزامی باید و نباید محقق اصفهانی براین باور است که مفهومی به نام وجوب اخلاقی و باید و نباید عقلی نداریم ، علامه طباطبایی معتقد است که مفهوم بایداز میان قوه فعاله و اثر آن اخذ می گردد و ااستاد مصباح یزدی مفاهیم الزامی باید و نباید دارای دو کاربر اخباری و انشایی است که کاربرد اخباری آن به معنای ضرورت بالقیاس است که بیان گر رابطهی واقعی افعال اختیاری انسان با هدف مطلوب اخلاق می باشد ولی به نظر می رسدکه نوع رابطه مفاهیم اخلاقی ارزشی حسن و قبح و مفاهیم الزامی باید و نباید به دلیل ارتکازات عرفی ، ناظر به رابطه انسان با فعل خاص اوست، و اگر همراه با اراده باشدنسبت همان ضرورت بالغیر ی است که فعل به لحاظ تعلق اراده فاعل به آن ، واجد می گردد در این صورت ضرورت اخلاقی از نوع ضرورت فلسفی خواهد بود که واقعیات خارجی را توصیف می کند.
خلاصه ماشینی:
این دسته از مفاهیم اخلاقی از قبیل مفاهیم فلسفی و معقولات ثانی اند که هر چند ما به ازای عینی و خارجی ندارند اما منشأ انتزاع آنها در خارج موجود است و اگر احیانا معانی دیگری در آنها اشراب شود یا به صورت دیگری از آنها اراده گردد نوعی مجاز یا استعاره خواهد بود»(مصباح یزدی ، 1386، ص 61) ارزیابی این نظریه:اشکال اساسی بر این نظریه این است که قضایای اخلاقی ناظر به کدام رابطه هستند ؟ آیا ناظر به رابطه ی که مابین انسان و فعل وی برقرار است ؟ یا ناظر به رابطه ای که فعل با غایت دارد؟ آنچه از ظاهر این نظریه استفاده می شود تمام قضایای اخلاقی ناظر به رابطه ی فعل با آثار و غایات مترتبه اند در حالی که به دلیل ارتکازات عرفی، قضایای اخلاقی به ویژه باید ها و نبایدها به رابطه انسان با فعل خاص است که مورد باید و نباید قرار گرفته است مثلا وقتی که به مردم گفته شود:« باید راست گفت » یا «همه باید راست بگویند »یا « باید راست بگویید» ، واضح است که همه اینگونه قضایا نزد عرف عام ، با چگونه رفتار کردن شخص مرتبط است نه با نسبت میان فعل و آثار مترتبه بر آن 3.
به نظر می رسد نوع رابطه مفاهیم اخلاقی ارزشی حسن و قبح و مفاهیم الزامی باید و نباید به دلیل ارتکازات عرفی، ناظر به رابطه انسان با فعل خاص اوست، و اگر همراه با اراده باشدنسبت همان ضرورت بالغیر ی است که فعل به لحاظ تعلق اراده فاعل به آن ، واجد می گردد در این صورت ضرورت اخلاقی از نوع ضرورت منطقی نخواهد بود بلکه از توع ضرورت فلسفی خواهد بود و واقعیات خارجی را توصیف می کند فهرست منابع آخوند خراسانی، محمد کاظم، درر الفوائد فی الحاشیه علی الفرائد، چاپ اول، تهران، وزارت ارشاد اسلامی، 1410 آخوند خراسانی ، محمد کاظم ، فوائد الاصول ، تصحیح سید محمد شمس الدین ، تهران ، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ، ص 1407ق آخوند خراسانی ، محمد کاظم ، کفایه الاصول، بیروت، آلالبیت، 1409 ق.