چکیده:
شعر نو بر عکس شعر سنّتی در نوع نوشتن، از هیچ قالب و شکلی پیروی نمی کند. شاعر در شعر نو علاوه بر معنا و مفهوم از تصویر مشخّصی برای انتقال احساس و اندیشه استفاده می کند. تاثیر دیداری سروده همراه با تاثیر شنیداری، نوعی ابتکار و گونه ای از برجسته سازی است. هنجارگریزی و آشنایی زدایی از شگردهایی است که نادرپور و ابتهاج در اشعارشان از آن در موارد فراوانی بهره گرفتهاند. مهمّترین جلوههای هنجارگریزی در اشعار نادرپور و ابتهاج را می توان در زمینه نوشتاری دید.در این مقاله سعی شده است تا ضمن یادآوری این بعد از هنجارگریزی، به تحلیل پاره ای از کارکردهای زیبایی آفرینی هنجارگریزی نوشتاری در شعر نادرپور و ابتهاج پرداخته شود.
خلاصه ماشینی:
» (صفوی، 1383 : 47) نادرپور و سایه نیز با انتخاب خطوط و مصراعهای شعری خود و با انتخاب شکل قرار گرفتن مصراعها به فراهنجاری نوشتاری دست زدهاند؛ برای نمونه اشعاری از این دو شاعر معاصر را در زیر میآوریم تا نشان دهیم که این شاعران چگونه روشی خاص، در نوع نگارش واژگان را بازتاب دادهاند.
(همان : 515) همان گونه که پیشتر اشاره شد، نباید پنداشت که شکل گیری این ساختار در شعر نو تصادفی است و شاعر بدون هیچ منطقی و بدون در نظر گرفتن عوامل زیبایی شناختی، این نوع نوشتار را طرح ریزی کرده است بلکه شاعر ساخت نوشتاری شعرش را خود از روی ذوق و سرشت ادبی اش بر می گزیند و هر آنجا که خواسته، خواننده بیشتر دقت کند و یا بر روی واژه هایی که خواسته تأکید کند، شیوۀ نوشتار را تغییر داده است.
شاید بتوان گفت این شیوۀ نوشتار گونه ای شعر عینی تجسمی است که پس از جنگ جهانی دوم در ادبیات غرب رواج یافت و تجربیاتی در این زمینه در شعر ما صورت گرفت ولی چندان شکل جدی پیدا نکرد» (داد، 1383 : 196) نادرپور در این شعر هیچ مصراعی را بلند و متوالی نیاورده بلکه تمام مصراعها کوتاه آورده شده است تا شاعر تصویر مردان کوتاه قد و نبودن سر بلند را با توجه به مصراعهای بریده و کوتاه برجسته کند.
شاعر برای اینکه خواننده درک بهتری از این شعر داشته باشد، سعی کرده موضوع شعرش را با نوشتار هماهنگ کند؛ وی دو مصراع از این قطعه را از بندهای دیگر جدا کرده؛ گویی همچون انسانی است که در آسمان پرواز می کند و در هوا معلق مانده است.