چکیده:
درگیری مسلحانه حزبالله و اسرائیل در ماههای ژوئیه و اوت 2006 به مدت سی و سه روز ادامه داشت تا شورای امنیت سازمان ملل متحد بتواند با پشت سرنهادن موانع سیاسی در تصمیمگیری خود، وضعیت ناشی از آن را به عنوان تهدیدی علیه صلح و امنیت بینالمللی شناسایی نماید و در 11 اوت 2006 قطعنامه 1701 را با اتفاق آراء برای خاتمه درگیری و حل مسائل ناشی از آن تصویب نماید.
نظر به وضعیت خاص این درگیری بویژه نقش بازیگری غیری بینالمللی به عنوان یک طرف اصلی درگیری، بررسی این قطعنامه نه تنها متضمین تحلیل یکی از مجموعه قطعنامههای شورای امنیت است بلکه در خصوص تحلیل تحولات حقوق بینالملل توسل به زور نیز قابل توجه است. در این نوشتار، قطعنامه مذکور بررسی و تحلیل میگردد.
خلاصه ماشینی:
نظر به وضعیت خاص این درگیری بویژه نقش بازیگری غیری بین المللی به عنوان یک طرف اصلی درگیری، بررسی این قطعنامـه نـه تنهـا متـضمین تحلیـل یکـی از مجموعه قطعنامه های شورای امنیت است بلکه در خصوص تحلیل تحولات حقوق بین الملل توسل به زور نیز قابل توجه است .
بند اول ـ وضعیت جنگ سی و سه روزه : مسائل مربوط به حقوق توسل به زور بـا اینکـه در بنـدهای متعـددی از قطعنامـه ١٧٠١ بـویژه بنـد (ج )٨ قطعنامـه بـه خلـع سـلاح گروههای مسلح در این کشور اشاره شده است اما در نخستین بنـد اجرایـی قطعنامـه نیـز بـه صراحت به حزب الله لبنان به عنوان طرف منازعه مسلحانه با اسرائیل اشـاره شـده و ملـزم بـه خاتمه حمله شده است .
بـا اینکـه شـورای امنیـت در حـوزه صـلح و امنیـت بـین المللـی مـی توانـد تـصمیمات گستردهای اخذ نموده و اقدامات وسیعی را در چارچوب منشور ملل متحد اتخاذ نمایـد امـا مفاد بند ١ اجرایی قطعنامه مذکور به معنای شناسایی بیچون و چرای موجودیت بین المللـی حزب الله به عنوان بازیگر غیردولتی دارای توان اقدام مسلحانه علیه اسرائیل (که از نظر شورا به عنوان یک دولت تلقی میشود) میباشد.
اینگونه تأکیدهای مکرر قطعنامه هم میتواند واجد پیامد امنیتی مهم تلقی گردد و هـم اینکه تهدیدهایی پنهان برای لبنان را تداعی نماید از این نظر مفید و مثبت است کـه موجـب میشود خروج نیروهای اشغالگر اسرائیل و خاتمه دادن بـه اشـغال جنـوب لبنـان و همچنـین توقف خشونتهای این رژیم خواه به صورت حملات مسلحانه هوایی و موشک باران منـاطق مسکونی و شهرهای لبنان و خـواه بـه صـورت حملـه نیروهـای مـسلح زمینـی الزامـی شـود.