چکیده:
در این مقاله هم رایی در فرآیند تصمیم سازی برنامه ریزی و چرایی شکست برخی راهبردهای برنامه ریزی در این زمینه، مورد بررسی قرار گرفته است. در چارچوب اندیشه های فلسفی و اجتماعی هابرماس، برنامه ریزی ارتباطی پایه های اصلی شکل گیری هم رایی عقلانی است. هم زمان با مطرح شدن انگاشت «امر واقع» لکان و «امر سیاسی» موف، روایت هابرماس از سیاست و برنامه ریزی که روایتی مبتنی بر عقلانیت ارتباطی است، مورد پرسش جدی قرار گرفته است. در این ارتباط انگاشت هایی همچون «تعارض» و «آگونیسم» از آن جهت که به شکل کارآمدتری می توانند بازی های قدرت و تضاد منافع درونی فرآیندهای تصمیم سازی برنامه ریزی را آشکار سارند، دارای اهمیت است. وابستگی فکری هابرماس به مکتب فرانکفورت و متاثر بودن نظریه پردازی او در زمینه ی کنش ارتباطی از روان شناسی رشد شناختی، چرخش روان کاوانه را برای پیمودن مسیر پژوهش ضروری ساخته و بهره گیری از آرای مطرح شده از سوی لکان برای آسیب شناسی نقادانه ی هم رایی نیز بر مبنای این ضرورت است. در انتها با اشاره به کاستی های نظریه ی هم رایی عقلانی و برنامه ریزی ارتباطی، محیط تصمیم سازی در برنامه ریزی محیطی بسیار پیچیده، نامعلوم و همراه با تعارض معرفی شده که تبیین آن نیازمند رهیافت های نوین همچون چارچوب لکانی است تا بتوان تعارض های موجود در فرآیند تصمیم سازی برنامه ریزی را شناسایی کرد و درک واقع بینانه تری نسبت به کاربست برنامه ریزی به دست آورد.
خلاصه ماشینی:
در مقابل ، شانتال موف (٩ :٢٠٠٥ ,Mouffe) بر مبنای آنچه «مدل آگونیستی دموکراسی ٦» مینامد، امکان شکل گیری هم رأیی عقلانی را مورد پرسش قرار میدهد و به همراه برخی دیگر از اندیشمندان عرصه ی علم سیاست ، مدل مشورتی نظریه ی سیاسی دموکراتیک را برای درک چالش های مرتبط با پیچیدگیهای جهان امروز کافی نمیداند ( ;١٩٩٧,Butler ٢٠٠٠ ,Mouffe ;١٩٩٦ ,Laclau ;٢٠٠٢ ,١٩٨٥,Laclau and Mouffe).
از این منظر مشکل اساسی در دست یابی به هم رأیی در فرآیند تصمیم سازی برنامه ریزی، پیش فرض وجود جامعه ای (امر نمادین ) با هویتی کامل و منسجم است ؛ درحالی که جامعه به عنوان ابژه ای محال ، از پیش امری شکاف خورده و پر از تعارضی است که به وجود آورنده ی لحظه ی سیاسی است و موف بر همین مبنا شکل گیری هم رأیی در برنامه ریزی را ناممکن میداند (٢٠٠٥ ,Mouffe).
٤- جمع بندی اهمیت اساسی نظریه ی روان کاوی لکان در نظریه ی برنامه ریزی و ناممکنی دست یابی به هم رأیی در فرآیند تصمیم ـ سازی برنامه ریزی، در تأکید او بر ماهیت شکافته (خط خورده ) (٢٢) و دچار فقدان ساحت نمادین و دنیای اجتماعیـ سیاسی است که سبب میشود خود ساختار نیز خط خورده باشد و حول محور تروماتیک شکل بگیرد.