چکیده:
هدف پژوهش حاضر بررسی بنیانها و پایههای خطمشی سیاست خارجی امام خمینی است. روش پژوهش توصیفی – تحلیلی بوده و یافتهها نشان داد، معرفتشناسی، هستیشناسی، انسانشناسی و روششناسی امام خمینی به عنوان یک پارادایم فکری، پایه و بنیان خطمشی ایشان در سیاست خارجی است. همچنین شناخت و رویکرد عرفانی ایشان بهمثابه یک مبنای کلیدی به مشی او در سیاست خارجی جهت میدهد. علاوهبر این، خطمشی سیاسی امام خمینی از ویژگیهای والای شخصیتی ایشان نیز تأثیر پذیرفته است.
خلاصه ماشینی:
نفی سلطه بیگانگان یا تأکید بر اصل نفی سبیل حضرت امام خمینی(س ) قاعده نفی سبیل را به عنوان یکی از برترین قواعد فقه سیاسی به شمار آورده و در موارد زیادی بدان تأکید ورزیده است به گونه ای که ایشان بر اساس مبانی فقهی اصولی خویش این قاعده فقهی را از ادله قرآنی استنباط مینماید و با هرگونه سلطه طلبی و مداخله بیگانگان در امور مسلمانان به شدت مخالفت می کند و با استناد به آیه ای از قرآن کریم میفرماید: «قرآن میگوید هرگز خدای تبارک و تعالی سلطه ای برای غیر مسلم بر مسلم قرار نداده است .
امام خمینی (ره ) به عنوان رهرو حقیقی پیامبر و ائمه (ع )، این مهم را سر لوحه اهداف و سیاست های خود قرار میدهد (بابایی زارچ ، ١٣٨٣، ص ٢١٩)، به طوری که ظلم ستیزی نیز خط مشی ایشان در سیاست خارجی است که از آیات و روایات استنباط می کند.
از این لحاظ نحوه نگرش حضرت امام خمینی (ره ) به شناخت هستی و نوع نگاه وی به جهان و انسان و روش شناسی آن بزرگوار پارادایم فکری او را تشکیل میدهد که سبب به وجودآمدن خط مشی سیاسی ایشان در عرصه سیاست خارجی می شود و از بنیان های آن محسوب می شود.
بنابراین ، طبق آنچه گفته شد، مبنای اصلی فکری و جهت گیری حضرت امام را در سیاست خارجی توحید تشکیل میدهد، و آن را جوهره اصل انقلاب دینی خود میداند و معتقد است با توحید، نه تنها درون انسان ها اصلاح می شود، بلکه جامعه نیز به صلاح و فلاح میرسد، و بر اساس آن علاوه بر مقوله عزت طلبی، امور مهم دیگری مانند جهانی آزاد و آباد و عاری از هر فساد و ظلم و تبعیض نژادی، میسر می شود (جعفرپیشه فرد، ١٣٩٠، صص ١٩-١٨).