چکیده:
مفسران شیعه، معتزله و اشعری، همواره در طول تاریخ تفسیر قرآن کریم، از پیشفرضهای کلامی خود آگاهانه و یا ناآگاهانه، تأثیر پذیرفتهاند. یکی ازاین موضوعات، مسئله امکان، یا عدم امکان رزق حرام است. برای بازپژوهی این موضوع تفسیری، لازم است به روش مطالعه تاریخی، ابتدا ریشههای تاریخی ورود این موضوع به تفسیر قرآن، دقیقاً روشن شود. سپس، با استفاده از ابزارهای دانش زبانشناسی؛ مانند ریشهشناسی و معناشناسی، به فهم جدید و قابل اعتمادی از رزق دست یافت. بررسی تاریخ اسلام نشانگر آن است که، مسئله تصرف حرام در اموال مسلمانان، بهویژه در ارزاق عمومی توسط عثمانبنعفان، یکی از مهمترین دلایل قتل وی بوده است. در قرن دوم هجری، این مسئله به یک موضوع منازعه جدی کلامی، بین دو گرایش شیعی و اشعری تبدیل شده است. در این مقطع تاریخی، تلاش شده است، تصرف حرام در اموال مسلمانان، توسط خلیفه سوم، با استفاده از نظریه عدالت صحابه، جبر و استناد به قرآن، توجیه شود. ریشهشناسی و تبیین حوزه معنایی «رزق» نشان میدهد، در قرن دوم و سوم هجری، هیچکدام از کتب تفسیری و همچنین مؤلفان کتب لغت، بهدلیل تأثیرپذیری از این منازعه جدی، به مفهوم ریشهای این واژه نپرداختهاند. ریشهشناسی رزق نشان میدهد، مفهوم احسان و شفقت، یکی از مفاهیم محوری واژه رزق است. تبیین حوزه معنایی رزق نیز نشان میدهد، رزق در قرآن کریم بهمعنای هدیه است و نمیتواند در مورد مال حرام کاربرد داشته باشد. استفاده از این روش، مستندات جدید و قابل اعتمادی از قرآن کریم را در بطلان دیدگاه امکان رزق حرام، ارایه میکند.
خلاصه ماشینی:
این مسئله؛ یعنی متأثر شدن مفسران از پیشفرض کلامی در فهم آیات قرآن، در موارد متعددی دیده میشود؛ بهاینصورت که، مفسر از آیات قرآن کریم بهعنوان مستند در اثبات دیدگاه کلامی خود بهره میگیرد، درحالیکه آیات در پی اثبات آن موضوع کلامی یا رد آن نیست و اگر یک زبانشناس به سراغ این آیات برود، هرگز درگیر این نوع مجادلات کلامی نمیگردد؛ مانند آیة «یتخبطه الشیطان من المس» (بقره:275) که مفسران اشعری و شیعی ذیل این آیه بحث مفصلی را باعنوان امکان یا عدم امکان حلول جن و شیطان در وجود انسان مطرح کردهاند.
توجه به سیاق آیات و معانی دقیق واژگان، نشان میدهد قرآن کریم، ثروت رباخوار را بهدرختی تشبیه میکند که میوه آن کاملاً تکانده شده و بهرهای برای فقرا و نیازمندان از آن ثروت باقی نمانده است و این عبارت ربطی به مسئله حلول جن در انسان ندارد (حسینی، 1395، 55-80)، و یا مسئله امکان رویت خداوند با چشم سر (سبحانی، 1412، ج2، ص125).
ضرورت پژوهش: شاید بهنظر برسد که موضوع رزق حلال و حرام، موضوعی مربوط به تفاسیر و کتب کلامی متقدم بوده است، ولی در همین سالهای اخیر، پژوهشهای متعددی دربین اهلسنت برای اثبات امکان رزق حرام صورت گرفته است (صکبان، 2009، ص537-556) که نشانگر انگیزه دفاع از این نظریه در قرن حاضر است.
آیة مزبور دربارة آن است که چه کسی حق دارد تا آنچه را که خداوند بر بندگان بهعنوان رزق قرار داده است، از ایشان منع کند؟ این آیه در مورد حرمت برخی گوشتهاست که مشرکان یا اهل کتاب خود بر مردم حرام کرده بودند؛ به این معنا که فقط دیگران را از آن محروم کرده بودند.