چکیده:
نظریههای مختلفی در روابط بینالملل ساخته و پرداخته شدهاند که هر کدام از آنها ادعا دارند که از قدرت تبیینی بیشتری برخوردارند و در واقع اغلب آنها ادعای صدق و حقیقت و تبیین بهتر و کاملتر روابط بینالملل و پدیدههای بینالمللی را دارند. پست مدرنیسم نیز به عنوان یکی از نظریات روابط بینالملل، دیسیپیلین روابط بینالملل را مورد تردید قرار داده و متفکران آن با تبارشکنی و ساختارشکنی به سراغ پدیدههای بینالمللی رفتند، قائل به امکان شناخت بهتر روابط بینالملل میباشد. این مقاله با استفاده از روش توصیفی-تحلیلی، سعی دارد به این سوال پاسخ دهد که چگونه میتوان صحت و کذب نظریه پست مدرنیسم در روابط بینالملل را که مدعی شناخت بهتر روابط بینالملل است، اثبات کرد؟ در پاسخ، این فرضیه را به بوته آزمون میگذارد که پست مدرنیسم به عنوان یک نظریه روابط بینالملل هر چند توانسته است افقهای فکری جدیدی را پیش روی اندیشمندان این حوزه بگشاید و به فهم نظری روابط بینالملل کمک زیادی کند، اما به واسطه اینکه از ناسازگاری، اغتشاش و عدم ارتباط منطقی بین مفاهیم و مقولات مطرح در ابعاد هستی شناسی، معرفت شناسی و روش شناسی رنج می برد، در نتیجه از قابلیت توضیح و تحلیل اندکی برای تبیین پدیدهها و موضوعات روابط بینالملل برخوردار شده است. در نتیجه، نتوانسته است به گفته برخی از متفکران روابط بینالملل امور جهان را آن طور که پیش بینی میکرد، پیش ببرد.
خلاصه ماشینی:
Metanarratives و بر عدم قطعیت ،١ تفاوت ، پراکندگی، تنوع ، شالوده شکنی، متن انگاری و بینـا متنـی بـودن پافشاری کردند و بر این اساس در مقابل تجدد قرار گرفتند (مشیرزاده ، ١٣٨٤، ٥-٢٥٤) بدین ترتیب ، پست مدرنیسم در روابط بین الملل به عنوان یک فرانظریه ، ضمن آنکـه مخالفت سرسخت خود را با نوواقع گرایی اعلام کـرد، بـا زیـر سـؤال بـردن بسـیاری از بنیان های هستیشناسی و معرفت شناسی ایـن نظریـه ، بـا نفـی شـالوده انگاری، در مقابـل شالوده شکنی ٢قرار گرفتند و مدعی عدم امکان شناخت عینی، جدایی سوژه و ایـژه ، عـدم جدایی واقعیت و ارزش شدند.
ناسازگاری و تناقضات درونی هستی شناسی و معرفت شناختی پست مدرنیسم در واقع وقتی که نظریه ای مطرح میشود، سعی دارد تا ناکامیهـا و تناقض هـایی کـه در نظریات قبلی دیده شده است را جبران کند و با ارائـه نظریـه جدیـدی بـه فهـم و درک روابط بین الملل کمک کند.
بنابراین ، اگر بـه ایـن تفاوت هـا میـدان داده شود، با پذیرش تفاوت ها و میدان دادن به آن ها، چطور ما میتوانیم بین آنچه را که «قابل قبول » است ، از آنچه که «غیرقابل قبول و پذیرفتنی» است ، تمایز قائـل شـویم ؟ همچنـین اگر پست مدرنیسم پر از تبعیض ها بـوده چـرا متفکرانـی مثـل اشـلی و واکـر جـذب آن شده اند؟ (٢٣٧ :١٩٩٤ ,Crowder) درباره اینکه پست مدرن ها میگویند که دیگـر نظریـات روابـط بین الملـل مبتنـی بـر / پیش فرض هستند؛ پس چرا ما بایستی این نظریه را قبول کنیم .