چکیده:
فلسفه، حقوق، جامعه شناسی، روانشناسی، علوم سیاسی، و حتی اقتصاد هر یک به انسان پرداخته و شان وجودی شان مطالعه و بررسی پیرامون انسان به دلایل مختلف بوده و امروزه نیز هست. هر یک در تلاش به فهم بخشی از وجود انسان از نگاه و منظر رشته خود بوده اند. ازاین رو، نگاه یکسانی به انسان ندارند و از واژه یکسانی برای انسان استفاده نمی کنند.
موضع گیری این رشته ها و نظریه های هر رشته در سه دسته یا به تعبیر کوهن سه پارادایم تقسیم می شوند. پارادایم نخست، انسان را کاملا منفعل در مقابل قدرت نهادهای اجتماعی دانسته و از مفهوم فرد استفاده می کنند. پارادایم دیگر، انسان را فردی خودمختار و سوژه کامل در مقابل نهادهای اجتماعی و فرهنگ می دانند و مفهوم سوژه یا سوبژکتیویته واژه موردپسند آنان است که بر واژه فرد، برتری دارد. درحالی که، پارادایم سوم بر این باورند که انسان در نوسان بین اصالت جامعه (انسان مطیع و منفعل) و اصالت فرد (سوژه کامل) می باشد و واژه بازیگر از مفاهیم مورد علاقه این دسته می باشد.
به هرروی، فرد متفاوت از سوژه است و سوژه اعلم تر از فرد است و فرد طی فرایندی به کمک عواملی به سوژه تبدیل می شود. درنتیجه، سوژه شدن امری اکتسابی و برساخته ای اجتماعی است. یکی از عوامل یا نهادهایی که در ساختن سوژه نقش مهمی ایفا می کند، آموزش عالی است.
خلاصه ماشینی:
" (روسو, ١٣٦٨: ٢٦) 1 Rousseau Jean Jacques درواقع , اهمیت این تفاوت تبدیل یکی (فرد) به دیگری (سوژه ) است که نقش عواملی را همچون نهادهای آموزشی مانند خانواده , آموزش وپرورش , رسانه ها, شبکۀ دوستان و محیط های اجتماعی اطراف را نشان می دهد که باعث ارتقاء فرهنگ یا به تعبیر بوردیو 1 (١٩٨٩) سرمایۀ فرهنگی به عنوان عامل اساسی سوژه بودگی می شود.
برای مثال در ارتباط با رشد اخلاق و قضاوت های اخلاقی و تحولات آن کارکردگرایی دورکیم (پارادیم دوم ) بر این باور است که در امر و فرایند اجتماعی شدن و جامعه پذیری (منادی, ١٣٨٧) باید افراد را به گونه ای پرورش داد که به نهادهای اجتماعی و جامعه به دیده احترام بنگرند و خود را در قبال مقررات و قوانین جامعه مسئول بدانند, درحالیکه پیاژه معتقد است که این امر فرد را به سوی اطاعت محض از دیگران و عدم استقلال سوق می دهد و مانع رشد و استقلال فکری و قدرت تصمیم گیری و نهایتا مانع سوژه شدنشان می شود.
" (میلر,١٣٨٤: ٩١) درنتیجه , با همین استدلال اگر بیمار روانی با بیمار روانی دیگر ارتباط برقرار بکند و امر بیناسوژه گی رخ بدهد, که می دهد, هیچ کدام به سوژه تبدیل نخواهند شد, زیرا هر دو از آگاهی لازم برخوردار نیستند, در واقع , در این حالت ارتباط بین الاذهانی صورت گرفته است .