چکیده:
گسترش ورود اروپاییان به ایران در قرن 19میلادی/13 هجری، اگرچه موجبات افزایش اطلاعات آنان در عرصههای مختلف از طبیعت و جامعة ایران را فراهم ساخت، اما بهدلیل ادراک حسی یا سطحی از فرهنگ، ادیان و مذاهب ایرانی، بهویژه مذاهب قومی، محلی و رازآلود، دریافتهای آنان با اما و اگرهای فراوانی همراه است. این امر در گزارش سیاحان غربی دورة قاجاریه از مذاهب صفحات غرب ایران بهوضوح قابل مشاهده است. هدف این پژوهش بررسی انتقادی این موضوع بر پایة روش تطبیقی است. بخش فراوانی از آنچه سفرنامهنویسان خارجی در سفرنامههای خود تحت عناوین اهل حق، نُصَیری، چراغخاموش، چراغپف، داوودی و بهویژه فرقة علیاللهی به عقاید و آداب و رسوم جاری در میان کردان با مرکزیت شهر کرند غرب منسوب داشتهاند، بیشتر بهیکی از آیینهای رایج در منطقه بهنام «یاری» تعلق دارد و در نتیجه تصویر آنان از فرقة علیاللهی تصویری مخدوش و غیر قابل اعتماد است.
خلاصه ماشینی:
آنچه به عنوان اصول عقاید علی اللهی ها مورد توجه راولینسون قرار گرفته اعتقاد به تناسخ و حلول خداوند در هزار و یک تن است (همانجا) که برداشت نادرستی است و چنین عقیده ای در بین اهل این فرقه وجود ندارد و آنها تنها به حلول خداوند در چند دوره در روی زمین اعتقاد دارند (رک.
بارون دو بد کلمنت اوگاستس دوبد، سفیر دولت فرانسه در زمان سلطنت محمد شاه قاجار، در سال ١٨٤٠م در سفرنامۀ خود مدعی شده که برخی از جنبه های مراسم مذهبی «گوران »های علیاللهی در کرمانشاه را دیده که موسوم به ضیافت ماکیان بوده و در آن هریک از افراد یک خانواده روستایی پرنده ای نزد شیخ یا روحانی منطقه برده و روحانی پس از جمع آوری پرنده ها، شروع به سر بریدن ، پر کندن و پختن آنها درون یک دیگ بزرگ میکرده است .
چگونگی انجام مراسم در میان علی اللهی ها در کتاب دوبد درست ذکر شده ، اما قسمت پایانی مراسم یا از افزوده های خود اوست یا به سبب اطلاعات نادرستی است که در اختیار داشته ، زیرا این مراسم که هم اکنون نیز با همان سبک و سیاق برگزار میشود، ربطی به حضرت علی (ع ) ندارد و به نذورات و نیازهایی مربوط است که از سوی سلطان اسحاق برقرار شده اند (صفیزاده ، ١٣٧٥: ١٩٩).
هنگامی که گوبینو درباره فرقه ای «که از نظر اصول عقاید و تعداد پیروان واقعا در ایران اهمیت زیادی» داشته سخن به میان میآورد، نام فرقۀ مزبور را «اهل حق » نقل کرده - این نام نیز نخستین بار از سوی او به کار گرفته شده - و تصریح نموده که اعراب و ترکان به این فرقه «نصیری» میگویند و ایرانیها آن را «علیاللهی» مینامند.