چکیده:
«امر واقع» و «مسئله اجتماعی» دو مفهومی هستند که در این مقاله از منظر ژان بودریار مورد واکاوی و نقد قرار گرفتهاند. بر این اساس، کوشش شده، با اتکای بر آثار بودریار و با بهکارگیری روش تحلیل محتوای کیفی، دو مفهوم مذکور استخراج و استنباط شوند. بودریار به عنوان یکی از چهرههای شاخص رویکرد پساساختارگرایی، موضع نظری قابل توجهی نسبت به رسانه و تاثیرات آن دارد. از یک سو از منظر بودریار، امر واقع در جهان جدید دارای وجهی برساختی است که از بطن نظام زبانی و در چارچوب گروه بندیهای متنوع اجتماعی ظاهر میشود. از سوی دیگر، او بر این باور است که رسانه در جهان جدید به مثابه ابزاری با دلالت فرهنگی، «فراواقعیت» را از طریق سازوکار دکوپاژ «شبیه سازی» میکند. برهمین اساس، از نظر او، رسانه میتواند هر پدیده اجتماعی را به مثابه مسئله اجتماعی شبیه سازی کند.
خلاصه ماشینی:
در نتيجه شايد بتوان اين گونه استنباط کرد که از منظر بودريار امر واقع ماهيتي برساختي از بطن نظام زباني دارد که خود مبتني بر سنت هاي فرهنگي مختلف اجتماعي به منصه ظهور مي رسد (بودريار، ١٩٩٧؛ بودريار، ١٩٩٨؛ بودريار، ١٩٩٣) ١ نظامي که مبتني بر سازوکار خودآيين (روابط تفاوتي ) است و ١ بودريار در کتاب نظام چيزها (The System of Objects) تلاش مي کند با اتکاي بر نظام زباني و ساختار روابط تفاوتي ، ابتدا در قالب نظام مندي عيني و در چارچوب مفهوم دوگانه ارزش چيدماني و محيطي (چيدمان / محيط ) معناي برخي اشياء(ابژه ها شامل : روشنايي ، نوردهي ، آينه ، پرتره ها، ساعت ، رنگ ، مصالح ساختماني ، شيشه ، محيط خانه ، نشيمنگاه خانه ، دکوراسيون و اتومبيل ) و سپس در قالب نظام مندي ذهني آن ها (اشياء قديمي ، بازسازي ، کلکسيون داري ، حيوانات خانگي و ساعت مچي ) را مورد توجه ، واکاوي و تشريح قرار دهد.
با تحليل آثار بودريار نمي توان ، در جهان پست مدرن قائل به وجود موضوع اي به عنوان مسئله اجتماعي بود؛ چراکه از سويي تمامي ابعاد مختلف روابط و تنظيمات اجتماعي بر پايه نظام زباني قرار دارد که هيچ نسبت متقن و موثقي با واقعيت ندارد و هر موضوع در چارچوب نظام گفتمان و زباني متنوع از لحاظ اجتماعي ، معنايابي و ارزش گذاري مي شود و از سوي ديگر، در جهان جديد، رسانه ابزاري شبيه ساز است که هدف آن ، شکل دادن و خلق جهاني از فراواقعيت است که در آن هر پديده و موضوعي ، مي تواند به مثابه مسئله اجتماعي تعريف شود.