چکیده:
در حقوق جزایی اسام اصل قانونی بودن جرم و مجازات، شخصی بودن کیفرها و مسئولیت
جزایی انسانهای مکلف (بالغ، عاقل ومختار) به رسمیت شناخته شده است. لذا اگر افرادی
دارای بلوغ یا عقل یا اختیار نبودند اگر مثلا قتلی را انجام دادند، بحث قصاص منتفی است.
نکته اینجاست که آیا این عدم مسئولیت یک طرفه است یا طرف مقابل یعنی یک عاقل
مثلا نسبت به مجنون هم مسئولیتی ندارد؟ در این راستا در فقه امامیه با قاعده ای به نام قاعده
لاقود رو به رو می شویم که طبق این قاعده فقهی در بعضی از موارد با توجه به اینکه قتل
صورت گرفته است ولی جانی نباید قصاص شود، چرا که این قاعده می گوید لاقود لمن
لا یقاد منه (قصاصی نسیت برای کسی که قصاص نمی شود در کشتنش) مثلا اگر مجنون
شخصی را بکشد به خاطر نداشتن عقل قصاص نمی شود. حال اگر چنانچه عاقلی مجنون را
بکشد آیا قصاص می شود یا خیر؟ این قاعده مصادیق متفاوتی دارد مثل: مسلمان در قتل کافر،
پدر در کشتن فرزند، قتل عمد توسط کودک، قتل عمد توسط دیوانه، مست در کشتن کسی،
آزاد درکشتن برده، مطابق قولی قتل عمد توسط نابینا و مهدورالدم که دراین مقاله مورد
بررسی خواهد شد و گستره آن در فقه و حقوق مشخص خواهد شد.
خلاصه ماشینی:
نکتـه اینجاسـت کـه آیـا ایـن عـدم مسـئولیت یـک طرفـه اسـت یـا طـرف مقابـل یعنـی یـک عاقـل مثـلا نسـبت بـه مجنـون هـم مسـئولیتی نـدارد؟در ایـن راسـتا در فقـه امامیـه بـا قاعـده ای بـه نـام قاعـده لاقـود روبـه رو می شـویم کـه طبـق ایـن قاعـده فقهـی در بعضـی از مـوارد بـا توجـه بـه اینکـه قتـل صـورت گرفتـه اسـت ولـی جانـی نبایـد قصـاص شـود، چـرا کـه ایـن قاعـده می گویـد لاقـود لمـن لا یقــاد منــه (قصاصــی نســیت بــرای کســی که قصــاص نمی شــود درکشــتنش ) مثــلا اگــر مجنــون شـخصی را بکشـد بـه خاطـر نداشـتن عقـل قصـاص نمی شـود.
مـن جملـه ایـن خــاص عبــارت «لاقــود لمــن لا یقادمنــه » در روایــت صحیحــه ابــو بصیر(حرعاملــی ١٤٠٩، ج ١٩ص ٥١) بــه نقــل از امــام باقــر MAN دربــاره مــردی بــوده اســت کــه دیوانــه ای را بــه قتــل رســانده ســوال می شـود وحضـرت می فرمایـد «وان کان قتلـه مـن غیـران یکـون المجنـون أراده فـلا قـود لمـن لایقـاد منـه » یعنـی اگـر دیوانـه رابـدون آن کـه او را تهدیـد بـه قتـل کـرده باشـد بکشـد قصاصـی نیسـت ، بـرای آن کـه ازاو قصـاص نمی شـود.
«وان کان قتلـه مـن غیـرأن یکـون المجنـون أراده فلاقودلمـن لایقادمنـه » (حرعاملـی ، ١٤٠٩، ج ١٩، ص ٥١) روایــت دیگــری بــه نقــل از ابوالــورد از قــول امــام باقــر MAN یــا امــام صــادق MAN درخصـوص عـدم جـواز قصـاص عاقـل برقتـل دیوانـه دلالـت دارد کـه می گویـد: بـه امـام عـرض کـردم : خداتـو را خبردهـد، مـرد دیوانـه ای بـه مـرد دیگـری هجـوم آورده وضربـه ای بـراو وارد سـاخته اسـت آنـگاه آن مـرد (عاقـل ) شمشـیر را از دیوانـه گرفـت و بـا ضربـه ای او راکشـت امــام MAN فرمودنــد: حکــم ایــن اســت کــه قاتــل قصــاص نمی شــود و دیــه هــم برعهــده ی او نیسـت بلکـه دیـه مقتـول برعهـده امـام MAN اسـت وخونـش هـدر نمـی رود.