چکیده:
«بدعت» از اموری است که در دین بهشدت از آن نهی شده است و اهلبدعت را افرادی گمراه دانستهاند. با بررسی دیدگاه مشهور علما، معیارهایی برای «بدعت» به دست میآید که این معیارها نقشی اساسی در تعیین مصادیق بدعت دارند؛ لذا تبیین صحیح معیارهای بدعت، از اهمیت زیادی برخوردار است. مشهور علما سه ملاک برای بدعت بیان کردهاند که میتوان از کلمات ابنتیمیه، این سه ملاک را به دست آورد؛ اما آنچه مهم است، اشتباهات ابنتیمیه در تبیین صحیح این معیارهاست. در مقاله حاضر، به تبیین معیارهای بدعت و سپس به بیان اشتباهات ابنتیمیه در این زمینه پرداخته شده است که اهم اشکالات او در «مفهوم عبادت» و «ملاک بودن سلف در تعیین بدعت» و «تطبیق سنت ترکیه با مصادیق ترک» است.
خلاصه ماشینی:
آنچه در بین مفاهیم «کتاب»، «سنت» و «اجماع» نیاز به تبیین دارد، مفهوم «سنت» است که ابنتیمیه آن را در اصول و اعتقادات و سپس در اعمال و عبادات بیان کرده است و هر امری که دلیل شرعی بر طاعت بودن آن وجود دارد، سنت نامیده میشود.
با تبیین مفهوم عبادت، برخی امور مانند برگزاری جشن میلاد برای پیامبر اکرم( و اهلبیت(، بهدلیل وجود تقرب و طاعت بودن «عبادت» دانسته شده است و چون این عمل در زمان حضرت و اصحاب و قرون ثلاثه انجام نمیگرفت، «بدعت» محسوب میشود.
میزان بودن سلف در انجام و ترک عمل از مبانی ابنتیمیه در بدعت این است که آن امر در قرون ثلاثه انجام نشده باشد.
این معیار او مبنی بر اینکه «قرون ثلاثه» میزان ما در تمییز بدعت از سنت خواهد بود، به دلایلی باطل است: دلیل اول: میزان بودن قرون باطل است؛ زیرا اختلافاتی در معنای «قرون» وجود دارد؛ مانند اینکه در آیۀ (فأهلکناهم بذنوبهم وأنشأنا من بعدهم قرنا آخرین(، بهمعنای «نسل» آمده و متعارف عمر هر نسلی شصت یا هفتاد سال است.
ابنتیمیه تمام سعی خود را کرده است تا ترک در امور بدعی را به سنت ترکیه استناد دهد و ملاکی را که در سنت ترکیه بیان شده است، در این موارد نیز اثبات کند.
دلیل سوم: اکثر این اموری را که ابنتیمیه بهعنوان امور بدعی معرفی میکند، میتوان در داخل اصلی کلی که مباح یا مستحب باشد قرار داد، و نهتنها این امر از بدعی بودن خارج میشود، بلکه مستحب و دارای اجر نیز خواهد بود؛ مانند احتفال بمولد النبی( و اهلبیت( که میتوان اینها را داخل در اصل کلی حب حضرت و اهلبیت( و مودت ذویالقربی قرار داد.