چکیده:
امید یکی از انسانیترین پدیدههاست. در میان فیلسوفان متاخر بالاخص با رویکرد تحلیلی تلاش فراوانی برای نقد تعریف سنتی از امید در جریان است. رهیافت باورـ میل و بسنده یا نابسنده بودن آن در تعریف امید و نیز سنجه اعتبار یا اصطلاحا عقلانیت امید، موضوع اصلی این مباحث است.در این نوشتار ضمن مرور اختصاری و انتقادی این تعاریف به تحلیل سه گونة اصلی از عقلانیت امید پرداخته شده است: عقلانیت معرفتشناختی، عقلانیت عملی و عقلانیت بنیادی/ هویتی. پس از بحث در باب گونههای سهگانة عقلانیت امید و تحلیل نسبت آنها، پیشنهاد شده است که پدیدة امید با توجه به سرشت احساسی و آیندهگرایانة آن بیشتر با معیار عقلانیت حداقلی ارزیابی شود تا عقلانیت رادیکال و حداکثری. بخش پایانی مقالة مصروف بحث اخلاق امید شده است. اما برای رعایت دقت بحث، از میان مسائل گوناگون بیشتر بر تحلیل اخلاقی سه خطر ضمنی امید یعنی نومیدی، آرزواندیشی و بهرهکشی سیاسی از امیدواران تمرکز شده است. ضمن آنکه با الهام از تفکیک راهگشای گابریل مارسل، امیدوار بودن از امید داشتن تفکیک و فوائد عملی آن در مبحث اخلاق امید ذکر شده است.
خلاصه ماشینی:
اما دقیقا مقصود از این عقلانیت حداقلی چیست؟ کریستوفر چرنیاک در کتاب خود با عنوان عقلانیت حداقلی12 آنرا بر مبنای شرط حداقلی سازگاری حداقلی13 تعریف کرده و معتقد است بر مبنای رعایت شرط سازگاری اگر الف واجد مجموعهای خاص از باورـ میل باشد و دریابد که ناسازگاریهایی در آن دیده میشود درنتیجه برخی از اوقات قسمتی از آن ناسازگاریها را برطرف میسازد.
دوم آنکه عقلانیت معرفتشناختی اگرچه همیشه شرطی لازم است آیا همیشه کافی نیز هست؟ به زعم این قلم ما در مقام تحلیل عقلانیت معرفتشناختی امید بهتر است میان عقلانیت حداقلی و حداکثری تفاوت قائل شویم، زیرا در عقلانیت حداقلی، صرف وجود برخی از شواهد دال بر امکانپذیری مطلوب امید برای معقول شمردن آن کفایت میکند.
در مجموع باید گفت در مقام بررسی عقلانیت امید، عقلانیت معرفتشناختی قطعا لازم و ضروری است به این معنا که امیدی که فاقد این گونه از عقلانیت باشد اساسا امید نیست و بنابرتعریف از بحث خارج خواهد بود.
یعنی توجیه معرفتشناختی امید به هیچ وجه به تنهایی کافی نیست و نباید به معیار و محک نهایی عقلانیت امید تبدیل شود بلکه این عقلانیت عملی است که میتواند سنجة خوبی برای تمیز دادن امید از امیدنماها و نیز محک خوبی برای توجیه رجحان امید بر ناامیدی باشد.
چه کسی گفته ما یا امیدوار هستیم یا ناامید؟ چه کسی گفته امید به یک چیز همواره موجب پیشرفت است؟ چرا ناامیدی از یک چیز همیشه موجب پسرفت قلمداد میشود؟ ما باید تا میتوانیم کمتر از طریق امید به سوی آینده پیش برویم؛ نه فقط برای اینکه ممکن است روزی اسیر ناکامی و نومیدی بشویم، بلکه بیشتر به این دلیل که این راه حلی مناسب و مطمئن نیست.