چکیده:
عبدالکریم سروش در برخی مواضع مقالات خویش و در جهت تبیین مبنای رویا انگاری وحی مدعی است که نوع تفسیر آیات ابتدایی سوره واقعه توسط صدرالمتالهین و تاکید وی بر تحقق واقعه قیامت در زمان حال، موید استبصار صدرالمتالهین به نظریه مذکور است. در این مطالعه ذیل، دو عنوان «دیدگاه صدرالمتالهین در خصوص وحی» و «دیدگاه ایشان در خصوص حقیقت قیامت» این مدعا بررسی و نقد شده است. بررسی وحی شناسی صدرالمتالهین موید آن است که وی نه تنها در هیچ یک از مواضع و آراء خویش در زمینه وحی به مبنای «رویا انگاری» اذعان ننموده، بلکه تاکید کرده است که وحی حقیقتی کلامی و خطابی دارد. البته عمده ترین دغدغه وی در این باره، به تبیین کیفیت جسمانی بودن فرایند وحی و از آن جمله، ماهیت ارتباط پیامبر با فرشته وحی در وجه جسمانی و محسوس وحی معطوف گشته است. اما در خصوص تصریح صدرالمتالهین به تحقق واقعه قیامت در زمان حال، باید گفت: به سبب تفکیک قیامت به صغرا و کبرا در تفکر صدرایی، وی بر خلاف مدعای دکتر سروش، زمان وقوع قیامت کبرا را مبهم دانسته و صرفا به تحقق قیامت صغرا اشاره کرده است. در حقیقت، آنچه صدرالمتالهین به تحققش معتقد است (قیامت صغرا) مد نظر دکتر سروش نیست، و آنچه مراد دکتر سروش در مقالات شش گانه است (قیامت کبرا) مورد تایید صدرالمتالهین نیست.
In some positions in his articles and in order to explain the basis of regarding revelation as vision, Dr. Soroush, claims that Mulla Sadra’s interpretation of the initial verses of Surah al-Vaghe’a and his emphasis on the realization of the Resurrection in the present time, confirms Sadra's belief in this theory. The present study reviews this claim under the two rubrics of Mulla Sadra's views on revelation and his views on the truth of the Resurrection. Mulla Sadra's revelation studies confirms that not only has he not acknowledged regarding revelation as vision in any of his views and beliefs about revelation, but he has emphasized that revelation has a verbal and oratorical reality. Of course, his main concern in this matter is to explain the quality of the physical nature of the process of revelation, including the nature of the relationship between the Prophet and the Angel of Revelation in the physical and sensible aspect of the revelation. But regarding Mulla Sadra's affirmation of the realization of the Resurrection in the present time, it should be noted that, in contrast to Dr Soroush's claim, Mulla Sadra has considered the time of the Major Resurrection as ambiguous. He has drawn a distinction between the Minor Resurrection and Major Resurrection and merely referred to the realization of the Minor Resurrection. In fact, what Mulla Sadra believes in is the Minor Resurrection, which Dr Soroush doesn’t believe in, and what Dr. Soroush refers to in his sixth articles (the Major Resurrection) is not approved by Mulla Sadra.
خلاصه ماشینی:
ir دریافت: 30/4/1397ـ پذیرش: 23/10/1397 <H2>چکیده</H2> عبدالکریم سروش در برخی مواضع مقالات خویش و در جهت تبیین مبنای رؤیا انگاری وحی مدعی است که نوع تفسیر آیات ابتدایی سورة واقعه توسط صدرالمتألهین و تأکید وی بر تحقق واقعة قیامت در زمان حال، مؤید استبصار صدرالمتألهین به نظریة مذکور است.
برخلاف مدعای سروش، بررسی وحیشناسی صدرالمتألهین نشان میدهد یکی از مهمترین دغدغههای وی در این مسئله، به تبیین کیفیت جسمانی بودن فرایند وحی و از آن جمله، ماهیت ارتباط پیامبر با فرشتة وحی در وجه جسمانی و محسوس وحی معطوف گشته است.
صدرالمتألهین در جهت تمهید این امر، از دو جنبه وارد میشود: وی در گام اول، معتقد است: نبی بر خلاف انسانهای معمولی، که توجه به قوهای خاص آنها را از سایر قوا بازمیدارد، به سبب اشتداد وجودی و جوهری همزمان، میتواند حقایق عقلی را از عالم عقل، صور خیالی را از عالم خیال و ادراکات حسی را بدون هیچ اختلالی دریافت نماید (صدرالمتألهین، 1380، ج7، ص32؛ همو، 1386، ج1، ص57).
صدرالمتألهین در جهت تبیین این امر، معتقد است: هنگامی که نفس نبی به عالم وحی ربانی صعود کرد به مکالمة حقیقی، کلام خداوند را استماع میکند.
بدین معنا که به سبب توجه غریزی نفوس به خداوند و عالم ملکوت، به عنوان اصل و اساس وجودیشان ذیل فرایند «حرکت جوهری و اشتدادی»، هر کسی که میمیرد -در واقع- به سمت اصل وجودی خویش رجوع میکند و این امر بدان معناست که قیامت صغرا محقق بوده و هرکس که بمیرد قیامتش نیز برپا خواهد شد (صدرالمتألهین، 1382، ص352، همو،1380، ج9، ص378).