چکیده:
معنی شناسی شناختی، استعاره به بیان مفاهیمی از یک حوزه ی انتزاعی در قالب یک حوزه ی ملموس تر می پردازد. بخش زیادی از اصطلاحات زبان فارسی نیز در بردارنده ی استعاره هایی می باشند که در زبان خودکار مردم و در سطوح مختلف سنی و فرهنگی، کاربرد زیادی پیدا کرده اند. پژوهش حاضر در چارچوب نظریه استعاره لیکاف و به شیوهای تحلیلی-توصیفی به دنبال بررسی انواع کارکردهای این ابزار در راستای زیبایی شناختی، ایجاد جذابیت، پوشیده سازی، پیش برد و القای اهداف و تاثیرگذاری در مخاطب در میان گفتار رایج نوجوانان است. سعی بر آن بود تا فراوانی کاربرد انواع استعارات در راستای اهداف مورد نظر نوجوانان مشخص شود. جامعه ی آماری این پژوهش دانش آموزان دبیرستانی 15-18 سال و حجم نمونه ای برابر با 550 نفر و به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای انتخاب شدند. از تکنیک های مصاحبه ی حضوری، پرسش نامه، مشاهده و ضبط صدا و بررسی کمی شامل محاسبه ی فراوانی انواع استعارات استخراج شده از کلام روزانه ی زبانوران و اعمال شیوه های آماری و آزمون مجذور خی استفاده گردید. نتایج نشان می دهند که تمایز معناداری مابین استعارات به کار رفته در مکالمات دانش آموزان دختر و پسر وجود داشته، پسران از عبارات استعاری بیشتری استفاده نمودند.استعارات ساختاری پربسامدترین نوع بوده و پس از آن استعارات هستی شناختی در دختران و جهتی در پسران از فراوانی بیشتری برخوردار بودند.
خلاصه ماشینی:
پژوهش حاضر در چارچوب نظریه استعاره لیکاف و به شیوهای تحلیلی-توصیفی به دنبال بررسی انواع کارکردهای این ابزار در راستای زیباییشناختی، ایجاد جذابیت، پوشیدهسازی، پیشبرد و القای اهداف و تأثیرگذاری در مخاطب در میان گفتار رایج نوجوانان است.
هدف در این پژوهش این است که گفتار دو گروه دختران و پسران دبیرستانی بر اساس نظریه شناختی استعاری لیکاف مورد نقد و بررسی قرار گیرد و مشخص گردد که آیا تمایز معناداری در میزان استفاده از استعاره در این دو گروه وجود دارد و همچنین با بررسی پیکرهی گفتاری و تقسیمبندی مطابق با مدل لیکاف، بسامد، کیفیت و توزیع انواع استعاره چگونه است.
تاکنون آثار زیادی در زمینهی زبانشناسی شناختی(بهطور کلی) و در مورد استعاره(به طور خاص) به رشتهی تحریر درآمده است که از منظرهای مختلف به شناخت طبیعت انسان و به ویژه به معنای زبانی پرداختهاند.
Kovecses بحث مربوط میشوند و در موردی دیگر نمونههای زبانی استعاری که بهکارگیری مفهوم "آتش" را به عنوان قلمروی مبدأ در ارتباط با قلمروهای مقصد نشان میدهند؛ مثلا مفهوم آتش را با در نظر گرفتن استعارهی [ احساسات گرما(ی آتش) است] تعمیم داد که دامنهای وسیع دارد و مفهوم شدت یک موقعیت مدنظر است .
ب)- در تجزیه و تحلیل کیفی دادهها الگوی پذیرفتهشدهی استعارهی مفهومی در نظر گرفته شده است؛ ابتدا تمامی عبارات جهت استخراج استعارهها به دقت مورد بررسی قرار گرفتند و سپس هر یک از استعارهها بر مبنای مفاهیم نظری شناختی و به ویژه رویکرد استعاری لیکاف دسته بندی شده تا میزان بهکارگیری و توزیع آنها در دو جنسیت و انواعشان بررسی گشته و همچنین مشخص گردد هر گروه از کدام نوع از استعارات مفهومی استفادهی بیشتری میکنند.