چکیده:
جوهر عشق در متن و بطن همه ذرات عالم هستی جاری و ساری است و اصولا اساس خلقت بر پایه عشق نهاده شده و به وادی هستی و عینیّت رسیده است. عشق ودیعهای الهی است که در بدو خلقت در نهاد آدمی نهاده شده است و امانتی است آسمانی که مسوولیّت حمل آن را انسان رهرو راه عشق پذیرفته و سر تعظیم در برابر عظمت آن فرود آورده است، همچنانکه در کلام وحی نیز مورد تاکید قرار گرفته است. حکیم نظامی گنجوی از شاعران قرن ششم هجری درحیطه ادبی آذربایجان، با بیانی نمادین و سمبلیک در قالب داستانهای بزمی و در عین حال عرفانی، اشارات نغزی به بایسته ها و ظرایف سیر و سلوک عرفانی کرده و در سیمای قهرمانان داستانهایی همچون خسرو وشیرین و لیلی و مجنون، عشق مجازی را به سان پلی برای عشق حقیقی و عرفانی بیان داشته است. او فرهاد و لیلی و مجنون را، که در پی عشقی الهی و ماندگار هستند، به عنوان قهرمانان حقیقی میدان عشق معرّفی مینماید. این مقاله به بحث و بررسی در این زمینه در دو منظومة عاشقانة نظامی میپردازد.
خلاصه ماشینی:
حکیم نظامی گنجوی از شاعران قرن ششم هجری درحیطۀ ادبی آذربایجان، با بیانی نمادین و سمبلیک در قالب داستانهای بزمی و در عین حال عرفانی، اشارات نغزی به بایسته ها و ظرایف سیر و سلوک عرفانی کرده و در سیمای قهرمانان داستانهایی همچون خسرو وشیرین و لیلی و مجنون، عشق مجازی را به سان پلی برای عشق حقیقی و عرفانی بیان داشته است.
» (احمدنژاد، 1369: 15) جهان عشقست و دیگر زرق سازی کسی کز عشق شد خالی، فسرده است گر اندیشه کنی از راه بینش گر از عشق آسمان آزاد بودی زعشق آفاق را پردود کردم همه بازیست الّا عشق بازی گرش صدجان بود بی عشق، مرده است به عشق است ایستاده آفرینش کجا هرگز زمین آباد بودی خِرَد را دیده خواب آلود کردم (نظامی،1373: 144 - 143) و اینکه اعتقاد دارد که برای عشق نمیتوان دفتری باز کرد: خِرَد ما را به دانش رهنمون است برین ابلق کسی چابک سوار است حساب عشق از دفتر برون است که در میدان عشق آشفته کارست (همان: 258) نظامی سخنوری پرمایه است که توانسته است عشق های جاویدان عشّاقی چون خسرو و شیرین و فرهاد و لیلی و مجنون را با تمامی خصایص قابل درک و لمس شان، به رشتة نظم در آورد.