چکیده:
شناخت زبان هر متن از راه های فهم و تفسیر متن می باشد که ایزوتسو به عنوان یکی از زبان شناسان مشهور به این روش پرداخته است. ایشان با روش زبان شناسی و انجام تحلیل های نشانه شناسی به مطالعات قرآنی پرداخته است، اما تحلیل و بررسی رویکرد معناشناسی وی کمتر مورد توجه قرار گرفته است. این نوشتار با روش تحلیلی و با هدف بررسی معنا شناسی ایزوتسو، در کنار نقاط قوت این روش و تاثیراتی که در روشمندسازی مطالعات قرآنی دارد، نبود ضابطه و معیار خاص در انتخاب کلمات کلیدی، ریشه شناسی کلمات، رسیدن به میدان های معنایی و کاربرد شناسی را از نقاط ضعف این رویکرد می داند.
خلاصه ماشینی:
ایزوتسو در تعریف معناشناسی میگوید: معناشناسی بدان صورت که من آن را میفهمم، تحقیق و مطالعهای تحلیلی درباره کلمات کلیدی زبان است به منظور آنکه سرانجام جهانبینیِ قومی شناخته شود که آن زبان را نه تنها وسیله سخن گفتن و اندیشیدن، بلکه مهمتر از آن، وسیلهای برای تصور و تفسیر جهانی که آن قوم را احاطه کرده، به کار میبرد.
بر همین اساس ایزوتسو معناشناسی را چنین تعریف میکند: علم تحقیق در ماهیت و ساخت جهانبینی یک ملت در فلان دوره خاص از تاریخ آن خواهد بود که به وسیله تحلیل روششناختی مفاهیم و تصورات فرهنگی عمدهای که آن ملت برای خود فراهم آورده و در کلمات کلیدی زبان آن ملّت حالت تبلور پیدا کرده بوده است، صورت میگیرد.
مطلب دیگر اینکه برخی در بیان روش ایزوتسو تأکید ایشان را بر تحلیل ذهنی خویش مطرح کردهاند و شاید این سرنخی باشد برای این سؤال که چرا ملاک مشخصی در رویکرد ایزوتسو دیده نمیشود؟ 3ـ در زمینه رسیدن به ماهیت و جهانبینی یک ملت ایزوتسو معناشناسی را علم تحقیق در ماهیت و ساخت جهانبینی یک ملت در فلان دوره خاص از تاریخ میداند که به وسیله تحلیل روششناختی مفاهیم و تصورات فرهنگی عمدهای که آن ملت برای خود فراهم آورده و در کلمات کلیدی زبان آن ملت تبلور یافته، صورت میگیرد (ایزوتسو، خدا و انسان در قرآن، 1361: 4).