چکیده:
مهدی اخوان ثالث (م. امید) از مشهورترین چهره های شعر معاصر ایران است. او یکی از موفّق-ترین رهروان شعر نیمایی است. شعر «زمستان»یکی از اشعار او می باشد که شاعر سعی کرده است در آن با استفاده از زبان ادبی فاخر، تناسب و پیوند محکمی میان صورت و محتوا ایجاد کند. در این مقاله با روشی تحلیلی - توصیفی به بررسی عوامل انسجام در شعر «زمستان» بر پایه نظریه انسجام هلیدی – حسن ( 1976 ) پرداخته شده است تا نقش روابط موجود بر عناصر ساختاری این شعر، که دلالت کلّی این شعر را ساخته است، تبیین و از این طریق مهمترین ویژگی های ساختاری این شعر و رمز ماندگاری و زیبایی آن نشان داده شود. نتیجه ای که از این پژوهش به دست میآید این است که شاعر در این شعر با توجه فراوان به ساختار، انسجام صوری مناسبی به شعر بخشیده و با استفاده از روابط ساختاری و انسجام لغوی، دستوری و
نحوی شعری را پدید آورده است که از نظر حسن انتخاب واژگان و مناسبات آنها در جایگاه همنشینی و جانشینی، از شعرهای موفق معاصر است. و همچنین با استفاده از این روابط ساختاری و عناصر انسجام و موسیقی حاصل از اجزای کلام و به جا نشاندن قافیه ها و ردیف مناسب توانسته است تا فضای آکنده از نومیدی و یاس و پژمردگی و تاریکی و احساس غم مبهم خود را به خواننده القا کند.
خلاصه ماشینی:
این پژوهش در پی آن است که شعر «زمستان» اخوان را بر اساس نظریه ساختارگرایی با رویكرد تحلیلی - توصیفی مورد تجزیه و تحلیل قرار دهد؛ با استفاده از نظریه ساختارگرایی به بررسی و تحلیل روابط معنایی، واژگانی و نحوی و به طور کلّی عناصر زبانی و ساختاری که کلّیت ساختاری شعر «زمستان» را می سازد و در القای پیام مورد نظر شاعر نقش دارد، با توجّه به دو قاعده تكرار و انسجام بپردازد و توازن و انسجام صورت و محتوای شعر زمستان نشان داده شود.
صدای »آ» اولین چیزی را که به گوش می رساند، طنین آه و حسرت است که با محتوای این شعر هماهنگی دارد و این صدا و آوایی که از تكرار این مصوت برمی خیزد، حال و هوای معنایی و عاطفی سخن را به ذهن خواننده می رساند؛ برای مثال در بند زیر با تكرارهای »آ» می توان به وضوح صدای آه و افسوس شاعر را در مسیر طولانی تاریخ شنید: «سلامت را نمی خواهند پاسخ گفت سرها در گریبان است/ کسی سر بر نیارد گفتن و دیدار یاران را/ نگه جز پیش پا را دید، نتواند/ که ره تاریک و لغزان است» (اخوان ثالث،1356: 97) نكته مهم اینجاست که مصوت «آ» در این شعر بیش از هر واج دیگری به عنوان حروف قافیه بیرونی و درونی قرار گرفته است: گریبان/ لغزان/ سوزان/ دندان/ زمستان/ یکسان/ زمستان و آی/ بگشای، وام/ جام، گریبان/ پنهان، کوتاه/ ماه.