چکیده:
مسألهی محوری مقالهی حاضر، معنا و ماهیت مرگ ارادی از دیدگاه ملاصدراست. ازنظر ملاصدرا مرگ ارادی به معنای دستکشیدن نفس از بهکاربردن حواس ظاهری است. او معتقد است ادراک حسی صلاحیت ادراک امور آخرت را ندارد؛ لذا انسان قبل از مرگ طبیعی قادر است با استفاده از حواس باطنی به امور آخرت آگاهی پیدا کند. در میان ادراکات باطنی، ادراک خیالی در فلسفهی ملاصدرا اهمیت فراوانی دارد و به اثبات عالم آخرت و عالم برزخ منجر میشود. در مرگ ارادی ادراک خیالی قادر است فارغ از تعلقات دنیوی و مزاحمتهای ادراک حسی، با تأثر از صورتهای عقلی، به صورتگری پرداخته، حقایق جهان ملکوت و عالم غیب را تمثل دهد. این مهم در اثر تعالی وجودی نفس و تبدل نشئهی دنیوی انسان به نشئهی اخروی و ارتقای مرتبهی ادراکی صورت میگیرد. ملاصدرا مرگ ارادی را به گونههای مختلف تقسیم میکند که در این جستار سعی شده با تأکید بر نگرش وجودی ملاصدرا، کثرت نوعی انسان، و عقل عملی، گونههای مرگ ارادی تحلیل فلسفی شود. تحلیل فلسفی مرگ ارادی، براساس سهگانهی یادشده، در پژوهش دیگری سابقه نداشته است.
خلاصه ماشینی:
باتوجهبه اینکه در نظر فلاسفهی مسلمان مرگ طبیعی راه جدایی از عالم طبیعت و متعلقات آن، و راه ورود به عوالم ماوراءطبیعت است، این سؤال به ذهن متبادر میشود که آیا انسان در عین حیات مادی داشتن، میتواند به عوالم مجرد از ماده نیز راه یابد؟ و باتوجهبه اینکه در نظر آنان مرگ به معنای نیستی و نابودی نیست، بلکه وجود زندگی در مراتب هستی در قوس صعود است، آیا ممکن است در این دنیا نیز از رهگذر مرگ ارادی دمبهدم و در آنات زمانی، حیات بر انسان گرفتار در بند طبیعت تجلی یابد و با وجود حضور در عالم ماده و تعلق به بدن جسمانی، در مسیر بازگشت به مبدأ آفرینش، در قوس صعود، با حیاتهای متمادی و پیوستهی در مراتب هستی مواجهه شود؟ صدرالمتألهین شیرازی نیز بهسان سایر فلاسفه و باتوجهبه ماهیت فلسفهاش، با تأثیرپذیری بیشتری از عرفا، بهصورت غیرمنسجم و پراکنده، در آثارش به این نوع مرگ پرداخته و آن را یکی از اقسام مرگ شمرده است.
صور محسوس، مدرک به قوهی نفسانی است که در این عالم، خیالاند و در آن عالم، حس (۲۳، ج۹، صص: ۲۱-۲۲ و ۳۳۵) از طرفی اعمال، باطنی ملکوتی دارند و آخرت ظرف ظهور آن است، اما توجه به این نکته هم اهمیت دارد که میان اعمال انسان در دنیا و آخرت تفاوتی وجود ندارد، مگر از جهت خفا و ظهور (۲۸، ج۷، صص: ۴۳۵-۴۳۶ و ۲۲۵-۲۲۶) و آخرت از هماکنون محیط بر عوالم دیگر است و صورت اعمال، در باطن هر انسانی موجود است، اما حجابهای زندگی دنیوی از درک حقایق عالم آخرت و کشف باطن اعمال مانع میشود؛ ولی کسانی که به مرتبهی مرگ ارادی رسیدهاند، از این حقیقت آگاهاند و این به مرتبهی ادراکی و سعهی وجودی آنها بازمیگردد.