چکیده:
در تاریخ عرفان و تصوّف، دو اصطلاح «قبض و بسط» همواره مورد توجّه صوفیه بوده است و سالکان با توجّه به منظومة عرفانی و گاه مسائل اجتماعی و سیاسی روزگار خود، یکی از حالات قبض یا بسط را برمیگزیدهاند. قبض به منزلة حجاب و «حالت افتقار»ی بوده که سالک را همواره محزون میداشته و بالعکس، بسط به مثابة نوعی کشف و «حالت افتخار»ی بوده که شادی و به دنبال آن، اعتماد به رحمت خداوند را برای عارف به ارمغان میآورده است. مریدی که اهل قبض بوده، بهواسطة خوف از حشمت الهی، همواره حالات «خوف و حزن و هیبت» را پایة سلوک عرفانی خود قرار میداده و آیات عذاب قرآنی و بیم از دوزخ، دلایلی بسنده برای قبض او بوده و بالعکس عارف اهل بسط، «رجا و انبساط و انس» و حسن ظن به رأفت الهی را مهمترین عوامل و انگیزههای وصال حق میدانسته است. نویسنده در این مقاله، ضمن بیان مقدّماتی دربارة دو حالت عرفانی «قبض و بسط»، به بررسی انواع شیوهها و توصیههای عرفانی-تعلیمی بزرگان و عارفان –بویژه ابوسعید ابوالخیر و روزبهان بقلی– برای دستیابی به بسط پرداخته است؛ راهکارهایی همچون: تجلّی حق بر سالک، خطاب حق و لذّت ناشی از آن خطاب، تلاوت قرآن و تدبّر در آیات آن، تمسّک به ذکر الله، دیدار با خضر و قطب و اولیا، زیارت خاک مشایخ صوفیه، سماع، شنیدن سخنان و حکایتهای افراد عامی و حتّی مست و گبر و کافر و سرانجام مکانها و زمانهای خاص.
خلاصه ماشینی:
»(میهنی ، ۱۳۷۶، ج ۱، ص ۲۹) راهکارهای عمدتا شخصی و گاه تعلیمی دستیابی به بسط در سلوک عرفانی در این قسمت ، در پی پاسخ به سؤال اصلی این پـژوهش هسـتیم و آن اینکـه اگـر سالکی در سلوک عرفانی خود، دچار قبض می شده ، با چـه شـیوه هـا و راهکارهـایی از حجاب قبض بیرون می آمده و به بسط و خوشدلی می رسیده است ؟ اگر قـبض سـالک ، عامل و یا عوامل متنوع و متعددی داشته است ، باید دید که شیوه های غلبـه بـر قـبض و گرفتگی دل چه بوده است و بزرگان تصوف با توجه به حالات روحـی و ویژگـی هـای شخصیتی خود، چه راهکارهایی را بیشتر می پسندیده و ترجیح می داده اند؟ پیش از پرداختن به این موضوع ، یادآوری این نکته بسیار مهم است کـه در سـلوک عرفانی ، هرگز نمی توان قبضی را که به تعبیر هجویری «از راه حجاب » باشـد،(هجویری ، ۱۳۸۹، ص ۵۴۸) به بسط تبدیل کرد و بر آن غلبه کرد، بلکه قبضی می توانـد بـه فـرح و خوشدلی بینجامد که «قبض بشریت » باشد.