چکیده:
هانا آرنت فیلسوفی سیاسیای است که هنر را به عنوان امکانی برای تحقّق نوعی حیات سیاسی میفهمد و تلاش میکند تا با استفاده از مبنای رهاییبخشی به نام هنر، نوعی از حیات سیاسی را که به زعم او در دوران جدید مخدوش و مفقود شده احیا کند. با توجّه به آنکه آرنت هرگز اثری مجزّا و مدوّن ذیل عنوان زیباییشناسی سیاسی یا فلسفه هنر ننگاشته است، در این مقاله، با گردآوری، تدوین و بازاندیشی و تحلیل آرای پراکنده آرنت در کتب، مقالات، درسگفتارها و یادداشتهای او، به نظریّه زیباییشناسی آرنت که در افق نوعی فلسفه سیاسی طرحریزی میشود، دست خواهیم یافت. مخدوش شدن و ناپدید شدن خاصیّت سیاسی حیات بشری در فلسفه آرنت پیوند و ارتباطی بسیار نزدیک به مخدوش شدن، گشت و استحاله حیطه عمومی دارد. از این رو، حیطه عمومی و برپاداشتن آن به نوعی آرمان فلسفه سیاسی آرنت بهحساب میآید.
خلاصه ماشینی:
به زعم آرنت ، نگرش و نظريه هاي آدورنو به شــکل نااميدکننده اي غير ســياســي هســتند و هايدگر هم در زمينۀ انديشه سياسي يک ابله تمام عيار است ؛٤ اما، براي فهم اين رابطه ، بايد چگونه عمل کرد؟ ّ نقطـۀ آغـاز، بي شــک ، مبتني بر اين گزاره اســت که هنر در اصــل ، متعلق به حيطۀ عمومي اســت .
pp ,١٩٩٢ ,Villa)، آرنت را با فوکو و ليوتار مقايسـه ميکند که ّ حيطۀ عمومي را همچون فضـايي از هم گسـيخته و منفصـل تلقي ميکنند؛ اين البته ، به اين معناســت که ّ تکثر موجود در اين فضـا، مانع از تحقق امر رايج و متداول و اصل مورد اجماع در حيات اجتماعي مدرن خواهد شـد.
pp ,٢٠١٢ ,Butler) معتقد اسـت تکثر حاوي اين نکته اســت که ما هرگز نخواهيم توانســت زمينۀ ســياســي، اجتماعي، فرهنگي و مذهبي حيات خود را، به عنوان زمينه و بنيادي قطعي و مشـخص براي امر سـياسـي و حيات اجتماعي جعل کنيم ؛ چرا که هرگز الزامي براي جامعيت و مرجعيت اين زمينه هاي فردي وجود نخواهد داشت .
از مهم ترين اين ضـروريات ، بازنگري در مفاهيمي چون امر سـياسـي، حيطۀ عمومي و حيطۀ خصـوصي و البته ، مفهوم تکثر اســت ؛ کما اين که به نظر ميرســد آرنت نگاه به هنر را نيز از همين نقطه آغاز ميکند و واضـح اسـت که اين ترديد در مبادي يا پرسـش از بديهيات ، روشي است که از استاد خود مارتين هايدگر به ارث برده است .