چکیده:
مناقشه هستهای ایران و کشورهای 1+5، یکی از چالش برانگیزترین موضوعات سیاست داخلی و خارجی ایران در طی یک دهه گذشته بوده است. هدف این مقاله، بررسی مناقشه هستهای ایران و کشورهای 1+5 در بازه زمانی 1394-1384 بر اساس نظریه بازیها و با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی است. یافتههای مقاله نشان میدهد که طرفین این مناقشه از سال 1384 تا سال 1390، از بازیهای جنگ فرسایشی و لبه پرتگاه در ذیل بازیهای تقابلگرایانه استفاده میکردند. این بازیها مبتنی بر عدم همکاری و تقابل بود. از سال 1390 تا سال 1394 به دلیل عدم تحقق اهداف طرفین و سختترشدن شرایط ادامه این بازیها برای بازیگران، طرفین به بازیهای چانهزنی و معمای زندانی در ذیل بازیهای همکاریجویانه تغییر شیوه داد. همچنین بسته به نوع بازی در هر مرحله، فواصل دورهای مذاکره تعیین میشد به طوری که با گذار به بازیهای همکاری جویانه، فواصل مذاکرات نیز کاهش چشمگیری یافت
خلاصه ماشینی:
از این رو، مقاله حاضر تلاش دارد تا به این پرسش پاسخ دهد که بر اساس نظریه بازی ها، چه نوع بازی هایی در مناقشه هسته ای میان ایران و کشورهای ١+٥ در بازه زمانی ١٣٩٤- ١٣٨٤ انجام شده است ؟ و منطق هر بازی در هر مرحله چه بوده است ؟ آن چنان که از تجزیه و تحلیل بازی های گوناگون طرفین مناقشه مشخص است ، به نظر میرسد که قابلیت شناختی بالای بازیگران از محیط بازی و بازیگران رقیب هم زمان با شناخت عمیق از وضعیت خود، در انتخاب نوع بازی از طرف بازیگران موثر بوده است .
تاکتیک ها و پیامدهای ادامه بازی های جنگ فرسایشی و لبه پرتگاه (١٣٩٠-١٣٨٦) {مراجعه شود به فایل جدول الحاقی} منبع : (گاه شمار تحولات هسته ای سال ٢٠٠٨؛ ١٩٨٤ ,١٩٢٩ ,١٨٣٥ ,١٨٠٣ Resolution) کاهش مناقشه هسته ای و بازی چانه زنی (١٣٩٢-١٣٩٠) پس از گرفتار شدن پرونده اتمی ایران در بازی لبه پرتگاه و به نتیجه نرسیدن تاکتیک های طرفین در کسب حداکثر سود، طرفین به این جمع بندی رسیدند که باید نوع بازی را تغییر دهند چرا که تلاش برای ادامه مسیر گذشته برای بازیگران هزینه را به نقطه ماکزیمم میرساند.
اما بازی چانه زنی پایان مسیر این مناقشه نبود، چون منطق آن فراهم کردن شرایط برای قرار دادن دو طرف بازی به سمت تعامل با یکدیگر بود و ادامه آن بازی دیگری را پیش رو داشت تا ترجیح های متعارض بازیگران در آن حل شود.