چکیده:
پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه بنیان های اخلاقی وخود کارآمدی با رضایت شغلی مدیران وکارمندان
انجام شد. جامعه آماری پژوهش کلیه مدیران و کارمندان بانک تجارت استان البرز درسال ۹۴-۹۵ است. نمونه ای با حجم ۲۰۰ نفر( ۴۰ مدیر، ۱۶۰ کارمند) بر اساس جدول مورگان انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش شامل
پرسشنامه بنیان های اخلاقی گراهام وهایت. پرسشنامه خود کارآمدی عمومی شرر، پرسشنامه رضایت شغلی اسمیت، کندال و هالین می باشد. به منظور تحلیل داده ها از همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون با رویکرد گام به گام استفاده شده است. نتایج تحلیل رگرسیون نشان می دهد که متغیر بنیان های اخلاقی و خودکارآمدی ٩درصد از واریانس کل رضایت شغلی و دو مولفه احترام به مرجعیت و عدالت ۱۶ درصد از واریانس کل رضایت شغلی را پیش بینی می کند. مولفه وفاداری به گروه نیز ۲۱ درصد از واریانس کل رضایت شغلی را پیش بینی می کند. نتایچ همبستگی نشان می دهد که هیچ رابطه معناداری بین خودکارآمدی و رضایت شغلی در مدیران وجودندارد (۰/۰۵< p) ولی بین خودکارآمدی ورضایت شغلی در کارمندان رابطه منفی معناداری مشاهده می شود (۰/۰۵> p) .
خلاصه ماشینی:
فرضیه اصلی پژوهش مبنی بر اینکه بـین بنیـان هـای اخلاقی و خود کار آمدی بارضایت شغلی مدیران و کارمندان رابطه وجود دارد، تاییـد مـی شـود، این نتایج با پژوهش های انجام گرفته که در ادامه به آنها اشاره خواهم داشت همسو می باشد.
اکپرا و وین (٢٠٠٨؛ به نقل از رجبی پـور میبـدی ، دهقـانی فیروزآبـادی ، ١٣٩١) نشان دادند در پژوهشی با هدف بررسی تاثیر اخلاق کـار بـر رضـایت شـغلی و تعهـد سـازمانی در کشور نیجریه رابطه معناداری بین اخلاق کار سازمانی ، تعهد سازمانی و رضایت شغلی وجود دارد.
در پـژوهش دیگـر کـه توسـط اسچیکر(٢٠٠١؛ به نقل از رجبی پور میبدی ، دهقانی فیروزآبادی ، ١٣٩١) در بین نمایندگان فـروش صورت گرفته است ، نشان داده شده است که ایجاد یک جو اخلاقی وابسته به قوانین و خـط مشـی ها و اخلاقی باعث رضایت شغلی و تعهد سازمانی بیشتر و در نتیجه پایین آمدن نرخ ترک شغل می شود.
در پژوهشی با عنوان رابطه اخـلاق کـار بـا رضـایت شـغلی و اسـترس شـغلی کارکنـان در سـازمان آموزش فنی و حرفه ای شهر تهران توسط (سلیمانی ، عباس زاده و نیاز آذری ،١٣٩١) نشان داده اند هر چقدر کارکنان احساس کنند که اخلاقیات بر محیط کاری آنان حـاکم اسـت بـه همـان نسـبت رضایت و خشنودی بیشتری در محیط کار تجربه و احساس می کنند که با پژوهش های (اکپـارا و وین ٢١، ٢٠٠٨؛ جان و چالز٢٢، ٢٠٠٨؛ چی کوبـو٢٣، ٢٠٠٤؛ اسـچپکیر٢٤، ٢٠٠١؛ یوسـف ٢٥، ٢٠٠١ و ساکز٢٦، ١٩٩٦ ؛ به نقل از سلیمانی ، عباس زاده و نیاز آذری ، ١٣٩١) همسو است .