چکیده:
در عصر سلاجقه صاحبان تفکر چون غزالی، خیام، سهروردی، خواجه نظام الملک طوسی و …؛
در حوزه اندیشه پردازی در عرصه های مختلف علوم تفکر و نظریه در ایران ظهور پیدا کردند و
بواسطه ی نقش آفرینی اندیشمندان مذکور، این دوره به یکی از ادوار شاخص در زمینه اندیشه
پردازی دینی و سیاسی در تاریخ ایران مبدل شده است. بخشی از آثار و مصادیق آن را میتوان
در زمینه تالیف گسترده ی کتب و طرح اندیشه های مربوط به نظریه های دینی و سیاسی در
عرصه ی حکمرانی مشاهده کرد. با عنایت به گستردگی تفکر و اندیشه در دوره سلاجقه، هدف
این پژوهش نشان دادن گزیده ای از این نظریه ها با تاکید بر اندیشه پردازی های سیاسی با
محوریت حکمرانی خوب در عصر سلجوقی می باشد.
این پژوهش درصدد است تا زمینه دیدگاه های مشترک و متفاوت متفکران آن دوره را در خصوص
اندیشه پردازی حکمرانی خوب مورد مطالعه قرار دهد و چگونگی دیدگاه حکمرانی خوب از نگاه
اندیشمندان عصر سلجوقی را بررسی نماید.
کلیدواژه: اندیشه، اندیشمندان، اندیشه پردازی، ایران، حکمرانی خوب، دوره سلاجقه ،سلطان در عصر سلاجقه صاحبان تفکر چون غزالی، خیام، سهروردی، خواجه نظام الملک طوسی و ...؛ در حوزه اندیشه پردازی در عرصه های مختلف علوم تفکر و نظریه در ایران ظهور پیدا کردند و بواسطهی نقش آفرینی اندیشمندان مذکور، این دوره به یکی از ادوار شاخص در زمینه اندیشه پردازی دینی و سیاسی در تاریخ ایران مبدل شده است. بخشی از آثار و مصادیق آن را میتوان در زمینه تالیف گستردهی کتب و طرح اندیشههای مربوط به نظریههای دینی و سیاسی در عرصهی حکمرانی مشاهده کرد. هدف این پژوهش، با توجه به گستردگی تفکر و اندیشه در دورهی سلاجقه، نشان دادن گزیدهای از این نظریهها با تاکید بر اندیشه پردازیهای سیاسی با محوریت حکمرانی خوب در عصر سلجوقی می باشد. این پژوهش درصدد است تا زمینه دیدگاههای مشترک و متفاوت متفکران آن دوره را در خصوص اندیشهپردازی حکمرانی خوب مورد مطالعه قرار دهد و چگونگی دیدگاه حکمرانی خوب از نگاه اندیشمندان عصر سلجوقیرا بررسی نماید.
خلاصه ماشینی:
؛ در حوزه اندیشه پردازی در عرصه های مختلف علوم تفکر و نظریه در ایران ظهور پیدا کردند و بواسطهی نقش آفرینی اندیشمندان مذکور، این دوره به یکی از ادوار شاخص در زمینه اندیشه پردازی دینی و سیاسی در تاریخ ایران مبدل شده است.
لیکن در این پژوهش سعی گردیده به صورت اجمالی آنچه را که در گذشته کمتر به آن پرداخته شده و آن حکمرانی خوب در اندیشه اندیشمندان عصر سلجوقی به معنای امروزی آن می باشد را مورد واکاوی قرار دهیم.
و به این سوال پاسخ دهیم که آیا دیدگاه سیاسی متفکران عصر سلجوقی زمینه ساز حکمرانی خوب در آن دوره گردیده بود؟ آیا اصولا بر پایی چنین حکومتی در آن عصر امکان پذیر بوده است؟ از آنجایی که هیچ بررسی در این زمینه به صورت مدون و تمام شمول انجام نگرفته است لذا مطالعه و تحقیق در این خصوص بسیار کاردشوار و شاقی بوده است، درواقع یکی از موانع جدی بر سر راه این تحقیق، نبود مطالعات و بررسی های قابل اعتنا در این باره میباشد.
از نظر سهروردی شخص حاکم صرفا به فرمان خدا میتواند حکمران مشروع باشد، با این بیان تدبیر یا حکمت به معنای دقیق کلمه تنها در صورتی توجیه میپذیرد که به تایید خداوند و در ارتباط با خدا یعنی به امر الهی باشد، از این رو یکی از ارکان اساسی سیاست اشراقی این است که حکمرانان در آن توانایی آنرا پیدا میکند که دریافت کننده فرمان الهی باشد و صلاحیت اقتداری را که از طریق الهی به آنها اعطا شده، داشته باشند.