چکیده:
1؛2
1دانشجوی دکتری، دانشکده اقتصاد، دانشگاه اصفهان، ایران
2استاد، گروه اقتصاد بینالملل، دانشکده اقتصاد، دانشگاه اصفهان، ایران
چکیده
بسط الگوی دو عاملی (نیرویکار و سرمایه) از طریق افزودن عواملی مانند سرمایه انسانی، سرمایه دانش و مخارج تحقیق و توسعه (R&D) که در نظریه (H-O-V) مطرح شده، نشان دهنده مزیتهای واقعی کشورها و یکی از اولویتها و الزامات سیاست گذاران اقتصادی برای دستیابی به راهبرد توسعه صادرات است. از این رو در این پژوهش تلاش شده است که روابط تجاری ایران با شرکای عمدهی تجاریاش (چین، امارات، عراق، ترکیه، کره جنوبی، هند، ژاپن، روسیه و آلمان) براساس نظریه (H-O-V) مورد مطالعه قرار گیرد تا گسترش روابط تجاری در چهارچوب شدت عاملبری صادرات ارزیابی شود. نوآوری این مطالعه در نظر گرفتن چندین عامل تولید شامل نیروی کار ماهر، نیروی کار غیرماهر، سرمایه انسانی، سرمایه فیزیکی، سرمایه دانش، مخارج تحقیق و توسعه، بهرهوری و انرژی بهعنوان فهرست عوامل صادرات این کشورها در دوره زمانی 1990-2016 است. با توجه به اینکه تخصیص مخارج تحقیق و توسعه (R&D) در روابط تجاری بین کشورهای توسعه یافته و در حال توسعه از توزیع یکسانی پیروی نمیکند و براساس ادبیات تجربی نمیتوان انتظاری از نوع علامت این ارتباط با صادرات داشت چون در مطالعات مختلف، این متغیر رفتار متفاوتی را از خود نشان داده است، به همین دلیل تحلیل روابط دو جانبه در آن محدود به یک رابطه پارامتری نمیشود، این در حالی است که سایر عوامل اثر مشخص و پارامتریکی بر تجارت دارند، بنابراین در این پژوهش از تصریح شبه پارامتریک برای مدل صادرات ایران و شرکای تجاری در محیط دادههای تابلویی استفاده شده است. نتایج برآوردی نشان میدهد که سرمایه انسانی، نیروی کار ماهر و سرمایه دانش که در فهرست عوامل قرار گرفتهاند، بیشترین تاثیر را بر جریان صادراتی ایران و شرکای تجاری بهعنوان مبادلات مزیتدار بین آنها داشتهاند. همچنین بخش ناپارامتریک مدل نشان میدهد که درصد بالایی از مخارج تحقیق و توسعه تاثیر بهسزایی بر جریان صادراتی این کشورها دارد.
خلاصه ماشینی:
با توجه به اين که تخصيص مخارج تحقيق و توسعه (R&D) در روابط تجاري بين کشورهاي توسعه يافته و در حال توسعه از توزيع يکساني پيروي نمي کنـد و براساس ادبيات تجربي نميتوان انتظاري از نوع علامت اين ارتباط با صادرات داشت چـون در مطالعات مختلف ، اين متغير رفتار متفاوتي را از خود نشان داده است ، بـه همـين دليـل تحليـل روابط دو جانبه در آن محدود به يک رابطه پارامتري نمي شود، ايـن در حـالي اسـت کـه سـاير عوامل اثر مشخص و پارامتريکي بـر تجـارت دارنـد، بنـابراين در ايـن پـژوهش از تصـريح شـبه پارامتريک براي مدل صادرات ايران و شرکاي تجاري در محيط داده هاي تابلويي اسـتفاده شـده است .
٤- الگوي مطالعه همان طور که بيان شده است ، با توجه به کمبود مطالعات در مورد نظريـه هکشـر- اهلين - ونک (H-O-V) در اقتصاد ايران ، اين مطالعه قصـد دارد روابـط تجـاري ايـران را براساس اين نظريه با تنوع بخشيدن به فهرست عوامل به گونه اي مورد ارزيابي قـرار دهـد که نقش هر يک از عوامل توليد در تجارت مشخص شـود و براسـاس ميـزان عامـل بـري کالاها مزيت هاي نسبي آن ها نيز آشکار شود.