چکیده:
نوشتار حاضر، از وجوه مختلفی به بازکاوی قصه منع حضرت داوود از ساختن بیت المقدس پرداخته است. در بررسی سندی، وجود راویان غیرقابل اعتماد و ضعف ارسال در سلسله سند، صلاحیت اعتمادسازی به حدیث از بین برده است. در بخش شناخت شناسی متن نیز وجود چندگانگی معنایی در گزارشهای متفاوت متنی به گونهای است که پوششی از ضعف اضطراب بر صورت آن سایه انداخته است که بر پایه ساز و کار سنجش درستی یا نادرستی حدیث نمیتواند معنای اطمینان سازی از متن بیافریند. بازشناسیهای عقلی و قرآنی از متن حدیث نیز نشان میدهد درون مایه معنایی حدیث با اصول عقلی شناخت شناسی اصالت حدیث هیچ نوع سنخیتی ندارد. عرضه حدیث مذکور به قرآن طبق سنتی ثابت که در چهارچوب دانش حدیث پی نهادهاند، حکایت از تباین درون مایه قصه با آیات قرآنی دارد. در پایان با بررسی قصه در تورات روشن شده است آنچه در منابع اسلامی از این قصه وجود دارد بازنشر اقتباسی است که از اخبار نادرست تورات صورت گرفته است.
خلاصه ماشینی:
او به نقل از کتاب واسطی از وهب بن منبه چنین گزارش داده است: «و أراد ان یأخذ فی بنیانه فأوحى الله الیه هذا بیت المقدس و انك بسطت یدك فی الدماء فلست ببانیه و لكن ابن لك بعدك اسمه سلیمان أسلمه من الدماء» (سیوطی، الدرالمنثور، 1404: 4/ 159).
طبق نظرگاه دانش درایة الحدیث یا مصطلح الحدیث با توجه به اینکه وهب بن منبه در طبقه تابعین جای میگیرد و این نقل بدون استناد به رسول خدا گزارش شده است از سند آن با عنوان مقطوع یاد میشود.
اگر دیدگاه نخست را بپذیریم که بیشتر آرای رجالی، آن را برگزیدهاند روایت مذکور مرسل میشود چرا که طبق نظر آنان که این چند نام را یکی پنداشتهاند به تابعی بودن آن تصریح نمودهاند، با وجود این، رافع بن عمیر بر اساس گزارش سندی که آمد روایت خود را به شنیدن از رسول خدا نقل نموده است، حال آنکه فردی از تابعان نمیتواند مستقیماً از پیامبر، گفتاری شنیده باشد این نوع نقل در واقع سند را از حالت مرسل بودن نیز خارج میکند؛ زیرا در سند مرسل لفظ قال به نقل از رسول خدا(صلی الله علیه وآله) آن را در جایگاه قابل قبولتری مینشاند تا سندی که امکان دریافت مستقیم از رسول خدا نفی میکند؛ اما راوی نقل خود را با لفظی از رسول خدا گزارش میدهد که از شنیدن مستقیم حکایت میکند.