چکیده:
گرچه شاید در نگاه نخست، بودیسم تهراواده (هینهیانه) عاری از هر گونه قداستی به نظر برسد، اما در بودیسم مهایانه اعتقاد به امر قدسی و پرستش موجودات متعالی (انواع بودا)، فضای این آیین را مشحون از قداست کرده است. به رغم تنوع آرای دینپژوهان، ظاهرا در بودیسم مهایانه قداست به مثابه حقیقتی ذومراتب، دارای مجلاهای متنوع و ساحت ملکوتی همه موجودات در نظر گرفته میشود. نقاط عطف زندگی سیدارتاگوتمهبودا و تعالیم وی مبنای بسیار مهمی در اعتقاد پیروان بودایی به قداست برخی از نمادها، مفاهیم و مکانها بوده است. آموزه تریکایه، بودیستوههایی مثل اولوکیتشوره و میتریه، مفاهیمی چون «شونیاتا» و «چنینی» (تتاته)، اماکنی همچون استوپاها و معابد، انواع شمایلنگاریهای قدسی، نمادهای دینی مثل مندله و مجموعه اساطیر بودایی و جاتکهها، در زمره برجستهترین وجوه قداست در مهایانه به شمار میآید. غایت اصلی پژوهش پیش رو که به روش توصیفیتحلیلی صورت پذیرفته، عمدتا شناسایی عمیقتر قداست و نمودهای آن در بودیسم مهایانه بوده است.
خلاصه ماشینی:
قداست و نمودهای آن در بودیسم مهایانه سجاد دهقانزاده حسن نامیان [تاریخ دریافت: 17/6/1397؛ تاریخ پذیرش: 18/10/1397] چکیده گرچه شاید در نگاه نخست، بودیسم تهراواده (هینهیانه) عاری از هر گونه قداستی به نظر برسد، اما در بودیسم مهایانه اعتقاد به امر قدسی و پرستش موجودات متعالی (انواع بودا)، فضای این آیین را مشحون از قداست کرده است.
در فرقۀ مهایانهای دین بودا، نظریۀ همگانیبودن نجات، راه را برای خداگونگی و قداست انسان هموارتر کرده و اعتقاد به بودیستوهها (Bodhisattvas) و پرستش سایر بوداهای متعالی، فضای این آیین را آکنده از قداست کرده است (Dasgupta, 1950: 33)، هرچند این ویژگی در بودیسم اولیه (Theravada) بهندرت دیده میشود (Crawford, 2002: 177).
پژوهش حاضر که با غایت شناسایی و تبیین نمودهای قداست در بودیسم به روش توصیفیتحلیلی انجام میگیرد، با معضلاتی مواجه است: آیا آیین بودا در تمام مراحل تطورش، آیینی الحادی و بیگانه از قداست بوده است؟ آرای محققان در این زمینه چیست و آنها در دفاع از دعاوی خود چه براهینی اقامه میکنند؟ نمودها و تجلیگاههای قداست در بودیسم مهایانه کداماند؟ با اینکه آثار ارزندهای در زمینۀ موضوع پژوهش پیش رو تدوین شده (از جمله: زروانی، 1375؛ وارد، 1384؛ حسینی، 1388؛ چاترجی، 1384؛ شایگان، 1375)، اما ظاهرا در زبان فارسی قداست و نمودهای آن در مهایانه و نیز علل و آثار آن، به شکل مستقل و مقتضی پژوهیده نشده است.
ظاهرا این تلقی از بودیسم اولیه بر اساس مستندات دیگری از قبیل لاأدریگری و بیاعتنایی سیدارتاگوتمهبودا به خدایان و همینطور به دلیل نفی نظام دینی برهمنی (Brahmanism) و پذیرش آموزههای بینفسی (anatta) و «ناپایداری اشیا» (anicca) به عنوان دو مبنای هستیشناختی از جانب خود بودا، استوار بوده است.