چکیده:
دوران ماد را باید از جمله دورانهای تاریخ ایران بدانیم که به دلایل مختلف، یا نادیده گرفته شده که علت آن را می توان در کمبود منابع مربوط به این دولت، یا بی مهری دولتهایی دانست که تلاش کرده اند پایه مشروعیت خود را بر دوران هخامنشی قرار دهند. اما علت سومی نیز وجود دارد و آن مربوط به نگاه مورخان کلاسیک است که به تاریخ بیشتر به مثابه «رویداد» می نگرند و تلاش می کنند با روشهای معمول در علوم تجربی، به مطالعه تاریخ بپردازند که چنین کاری حدود مطالعه را به داده های موجود خلاصه می کند. اما تبیین عقلانی و یا تفسیری تاریخ این امکان را به ما می دهد که با توجه به برخی پدیده های موجود به تحلیل تاریخ ماد بپردازیم. با توجه به چنین رویکردی مقاله حاضر به ارایه مطلب پرداخته است.
خلاصه ماشینی:
"اما در برابر کنش نظامی اقوام مهاجمی مانند آشور،«مادها»در موقعیتی به لحاظ تاریخی قرار گرفتند که واکنش آنان ایجاد نهاد و ارزشها و ساختارهای تازهای بود که بتواند به آنها امکان ادامۀ حیات بدهد که برخی از آنها عبارت بود از: الف-جنگ و تعیین مرزهای ایران زمین به نشر میرسد آنان اولین مردم آریایی بودند که به لحاظ رقابت با اقوام اطراف خود مجبور شدند سرزمین را تعیرف نمایند؛یعنی همان محدودۀ جغرافیایی که قلمرو سیاسی و حاکمیت کشور-ملت است.
هر چند نباید فراموش کنیم که برخلاف نظر وبر که معقتد است رهبر فرهمند به محض اینکه در جامعه ظهور کند،بسرعت به سمت عادی شدن در قالب قانونی یا سنتی میل میکند(/17ص 16)،در نظام حکومتی ایران،چنین حاکمی از ابتدا نیز برای گروه اقلیت صاحب نفوذ که بعدها در تاریخ ایران به هفت خاندان معروف شدند،«فرهمند»به معنای واقعی کلمه نبوده،بلکه به عنوان ابزاری برای سلطه بر مردمی که نیاز به رهبر فرهمند داشتند مورد استفاده قرار گرفته است،چنانکه بسیاری از پادشاهان که در جهت منافع آنان(اقلیت صاحب نفوذ)گام بر نداشتند،از اریکۀ قدرت به زیر کشیده شدند؛مگر اینکه چنین رهبرانی موفق میشدند با زیرکی و اتخاذ طرق خاص با نفوذ این گروههای در سایه مقابله کرده،یا با ایجاد اختلاف در بین آنان از قدرتشتان بکاهند،ولی در ارتباط با مردم این گروه از رهبران با فاصله گرفتن از جامعه تلاش میکردند حالت«مقدس بودن»خود را حفظ کنند."