چکیده:
در کنار تشخیص و حسآمیزی، نماد، یکی از ویژگیهای برجسته و مهم لایة بلاغی سبک سهراب سپهری است. برخی از نمادها به دلیل تکرار، به مشخّصهای قابل توجه تبدیل شدهاند و در شعر او بنمایه یا موتیف محسوب میشوند. طبق بررسیهای سبکشناختی، واژههای «آب»، «نور و روشنی»، «تنهایی»، «تهی»، «هیچ»، «نیلوفر»، «سیب»، «شقایق» و رنگ «سبز و آبی» بنمایههای نمادین هشت کتاب هستند. این نمادها برگرفته از سه بخش طبیعت، ذن- بودیسم و اسطورهاند و تازگی و ابتکار را در شعر سهراب نشان میدهند. مقالة حاضر میکوشد پس از تعریف نماد و بنمایه، با روش توصیفی- تحلیلی به بررسی این بنمایههای نمادین بپردازد و معنای مشخّص و دقیق آنها را در شعرهای مختلف، طبق بافت شعر بیان کند.
خلاصه ماشینی:
چگونه ميتوان در اينجا «مو» را رمز عرفان و عوالم عرفاني دانست و اين معنا چگونه با کل شعر که دربارة دور شدن از عوالم کودکي است ، ارتباط برقرار ميکند؟ در بخشي ديگر، دربارة نماد درخت مينويسد: «درخت : طراوت هاي بين راه سلوک: آب در حوض نبود/ ماهيان ميگفتند/ هيچ تقصير درختان نيست (حجم سبز، پيغام ماهيها: ٣٥٦)» (همان : ٢٧١).
علاوه بر اين ، برخي بن مايه ها، شکل نمادين ندارند؛ براي نمونه ، واژة «انار» نه بار در شعر سپهري تکرار شده است ؛ اما معناي نمادين ندارد.
در اين مفهوم ، «تهيت چون يک اصطلاح روحي اشاره دارد به نفي کامل جهان پيرامون ما و رهايي کامل و تمام از آن » (پاشايي، ١٣٧٩: ١٨٠) و نزديک است به معني عرفاني «فنا»؛ همان طور که سپهري ميگويد تهي به تعبير «نا-بود» نزديک ميشود (سپهري، ١٣٦٧: .
واژة تهي که ١٨ بار در شعر سپهري تکرار شده است ، ابتدا در زندگي خواب ها نمود مييابد و در دو دفتر بعدي نيز يکي از بن مايه هاي فکري سهراب است ؛ اما از صداي پاي آب ، سهراب آن را رها ميکند و ديگر با واژة تهي در معناي عرفاني برخورد نميکنيم .
شايان ذکر است که بررسي سه عنصر تهي، هيچ و نيلوفر نشان ميدهد سپهري در سه مجموعۀ زندگي خواب ها، آوار آفتاب و شرق اندوه تحت تأثير انديشه هاي بودايي است ؛ اما در صداي پاي آب ، به ندرت به اين انديشه ها توجه دارد.